تحلیلی بر عوامل موثر بر موفقیت توسعه محصول جدید در بنگاه‌های کوچک و متوسط (صنایع غذایی و آشامیدنی منتخب استان فارس)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار گروه مدیریت بازرگانی دانشگاه یزد

2 استادیار گروه مدیریت صنعتی دانشگاه یزد

3 دانشجوی دکتری مدیریت منابع انسانی دانشگاه پیام نور تهران

4 کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی، مؤسسه استاندارد و تحققیقات صنعتی استان یزد

چکیده

موضوع موفقیت در ارائه محصول جدید، مقوله‌ای پراهمیت برای مدیران و مالکان بنگاه ها می‌باشد. همچنین، موضوع مزبور علاوه بر پراهمیت بودن، پیچیدگی خاصی را نیز در خود دارد چراکه پیشینه تحقیق نشان می دهد تعیین عوامل موثر بر توسعه موفقیت آمیز محصول جدید در مطالعات مختلف، نتایج متفاوتی داشته است. یکی از دلایل متفاوت بودن این نتایج مربوط به ویژگی هایی مانند تکنولوژی، ساختار، اندازه و غیره در صنایعی است که تحقیق در آنها انجام شده است. در مطالعه پیش رو برای بررسی دقیق تر، صرفاً با توجه به مقوله‌ی اندازه شرکت، تمرکز تحقیق بر روی شرکت‌های کوچک و متوسط خواهد بود. تحقیق پیش رو نوعا تحقیقی کمی بشمار می‌آید که در آن با بازنگری گسترده ادبیات مرتبط و همچنین با اجرای مصاحبات ساخت یافته با مدیران شرکت های هدف، پرسشنامه لازم تدوین و از آن برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. بررسی نتایج این تحقیق حکایت از آن دارد که عوامل 5گانه بر توسعه موفقیت آمیز محصول جدید این شرکت ها تاثیر دارند. از طرف دیگر با عنایت به شکاف مکشوفه مابین وضعیت موجود و وضعیت ایده آل این شرکت ها، عوامل مساله ساز در بروز چنین شکافی شناسایی و ارایه راهکارها بر مبنای این شکاف ها مطرح شده است. در مطالعه پیش رو برای بررسی دقیق تر، صرفاً با توجه به مقوله‌ی اندازه شرکت، تمرکز تحقیق بر روی شرکت‌های کوچک و متوسط خواهد بود. تحقیق پیش رو نوعا تحقیقی کمی بشمار می‌آید که در آن با بازنگری گسترده ادبیات مرتبط و همچنین با اجرای مصاحبه‌های ساخت یافته با مدیران شرکت های هدف، پرسشنامه لازم تدوین و از آن برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. بررسی نتایج این تحقیق حکایت از آن دارد که عوامل پنج گانه بر توسعه موفقیت آمیز محصول جدید این شرکت ها تاثیر دارند. علاوه براین، با عنایت به شکاف شناخته شده مابین وضعیت موجود و وضعیت ایده آل این شرکت ها، عوامل مساله ساز در بروز چنین شکافی شناسایی و برای رفع آنها راهکارهایی ارائه شده است. 

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Analyzing the Factors Influencing the Success of New Product Development Process in Small-Medium Enterprises of Selected Food and Drink Industries of Fars Province

نویسندگان [English]

  • Saeid Saeida Ardakani 1
  • Habib Zare Ahmadabadi 2
  • Reza Taleifar 3
  • Sayyed Hassan Hatami Nasab 4
1 Associate professor, Faculty of Humanities, Yazd University
2 Assistant professor, Faculty of Humanities, Yazd University
3 PhD student of Human Resource Management, Payame Noor University, Tehran
4 M.Sc. in Industrial Management, Institute of Standard and Industrial Research of Yazd
چکیده [English]

Subject of success in provision of new products is significant to firms’ managers and owners. This subject has also special complexity since literature shows that determining of factors influencing New Product Development (NPD) has had different results in different studies. One of reasons of this difference is related to the characteristics of industries e.g. technology, structure, size, etc. in which the subject has been investigated. In this study, only the organizational size has been concentrated on for better understanding of the small and medium size enterprises. This study is a quantitative research in which, the related literature has been extensively reviewed and structured interviews has been performed with managers of target enterprises and respectively, a questionnaire has been developed and used for data collection. Findings imply that the five factors have influence on successful development of new product of the studied enterprises. In addition, according to the detected gap between existing and the ideal situations of these enterprises, associated problem making factors have been determined and solutions have been suggested for their elimination.
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Factors influencing success
  • New Product Development
  • Small-Medium Enterprises
  • Managers' viewpoint

1. مقدمه

سالیان متمادی مزیت رقابتی سازمان ها در فرآیند تولید نهفته بود، اما امروزه توانمندی در توسعه محصول جدید، یکی از قابلیت های مزیت آفرین محسوب می شود؛ به گونه‏ای که بسیاری از سازندگان تراز اول جهانی با واگذاری امر ساخت و معطوف شدن بر مدیریت طراحی و توسعه محصول و خدمات، رقابت در عرصه جهانی را پیش می برند. تغییرات سریع در عرصه‏های مختلف تکنولوژیک و نیزخواسته­ ها و نیازهای مشتریان ضرورت درک مفروضات جدید توسعه محصول و فرآیند شکل گرفته بر اساس این مفروضات را برجسته ساخته است. امروزه تکیه به اهرم های رقابتی سنتی مثل افزایش کیفیت، کاهش هزینه و تمایز در محصولات و خدمات کافی نیست و در عرصه رقابت مفاهیمی مثل سرعت و انعطاف­ پذیری، نمود قابل توجهی پیدا کرده­اند و گرایش به سمت ارائه محصولات و خدمات جدید، خود دلیل موجه این تغییر نگرش است. از طرف دیگر، پویایی و پیچیدگیمفهوم توسعه محصول جدید، ماهیت میان رشته­ای آن و رقابتی شدن هر چه بیشتر سازمان‌ها به همراه پیدایش علوم و تجهیزات جدید تولیدی، تولید محصولات جدید را با چالش‌های جدید روبه‌رو و باعث شده تا محققان در تحقیقات خود رویکردهای متفاوتی را به کار گیرند و به یافته­هایمفیدی دست یابند. با وجودیکه بسیاری از محققان بر این عقیده­اند که توسعه محصول جدید عامل مهمی در ثروت اقتصادی یک کشور است، اما متاسفانه سطح اهمیت توسعه محصول جدید چندان با سطح موفقیت اش قابل تطبیق نیست و خطر شکست در توسعه محصول جدید زیاد است.

 

2. ضرورت و اهمیت تحقیق (بیان مساله)

بالاچاندرا[1] (1997) اشاره دارد که در سال 1991 دسترسی به اهداف معرفی بیش از 90% از محصولات میسر نشده است. در همین خصوص کوپر (2005) نرخ شکست پروژه­های [2]NPD در سطح دنیا را حدود 33 درصد عنوان کرده است و به نقل از رودلف[3] معتقد است که هزینه شکست در ارایه محصول جدید می تواند از "اهداف فروش از دست رفته، درآمد کسب نشده، سودهای به تعویق افتاده به علاوه منابع توسعه هرز منتج شده باشد". بوز، آلن و همیلتون (1982) بیان می دارند که برای هر 7 ایده، تقریبا 4 ایده وارد مرحله توسعه  می شود و تنها یک ایده در انتها به شکل محصول روانه بازار می شود.

آمارهای فوق الذکر و آمارهای طویل مشابه حکایت از این حقیقت دارد که موفقیت در پروژه­های NPD به واقع چالش مهم و حیاتی برای مدیران گذشته بوده و این چالش ها بدبختانه مدیران امروزی را نیز فرا گرفته است. از طرف دیگر بایستی اذعان کرد که با اینکه در ارتباط با بررسی عوامل موثر بر NPD گستره بزرگی از تحقیقات آکادمیک انجام شده است، اما این مطالعات کمتر شرکت­های کوچک و متوسط(SMEs)[4] را مورد بررسی و مداقه قرار داده اند. این در حالی است که مقوله توسعه محصول، موضوعی پر اهمیت جهت حفظ بقا و رشد SMEsها به عنوان منبع رشد و نوآوری محسوب می­شود (وودکاک و همکاران[5]، 2000). لذا آنچه که ما در این تحقیق بدان خواهیم پرداخت بررسی عوامل موثر بر موفقیت فرآیند توسعه محصول جدید در SMEs با عنایت به دیدگاه مدیرانشان خواهد بود.

 

3. هدف پژوهش

هدف اصلی این تحقیق شناسایی عوامل موثر بر موفقیت توسعه محصول جدید از دیدگاه مدیران و کارشناسان بنگاه های کوچک و متوسط(SMEs) صنایع غذایی و آشامیدنی استان فارس و همچنین ارایه راهکارهای کاربردی در جهت بهبود فرآیند توسعه محصول جدید در این بنگاه هاست با عنایت به شکاف های موجود و وضع ایده آل است.

4. پیشینه تحقیق

1.4.تعریف و بسط مفاهیم کلیدی تحقیق

1.1.4. توسعه محصول جدید

در حال حاضر مطالعات گسترده ای در مورد توسعه محصول جدید در سازمان­های مختلف از قبیل دانشگاه­ها، شرکت­های مشاوره و تولیدی، و در دامنه وسیعی از رشته­ها از قبیل مدیریت تکنولوژی، تجارت، بازاریابی، مهندسی و ... در حال انجام است. با عنایت به گستردگی و پیچیدگی فرآیند توسعه محصول جدید طیف تعاریف ارایه شده در مورد آن بسیار متنوع و وسیع می باشد. در یک تعریف کلی، توسعه محصول جدید بعنوان فرآیندی برای ابداع محصولی جدید شناخته می شود. هندبوک انجمن مدیریت و توسعه محصول ([6]PDMA) توسعه محصول جدید را بدین صورت تعریف می نماید:" مجموعه ای از وظایف، مراحل و اقدامات تعریف شده و منظم که هدف طبیعی شرکت را برای تبدیل ایده های نارس(اولیه) به محصولات و خدمات قابل فروش تشریح می کند." براساس این تعریف کل فرآیند توسعه محصول جدید ممکن است خود مشتمل بر چندین خرده فرآیند (فرآیندهای فرعی) و خرده مراحل شود (گریفین[7]، 1997،ص2).

توسعه محصول جدید فرآیندی پیچیده و مستلزم مشارکت بخش­های کارکردی گوناگون شرکت است. در واقع توسعه محصول جدید فرآیندی است که برای اجرای مناسب آن، کل شرکت بایستی برانگیخته و حساس باشد (ویل رایت و کلارک[8]،1992،ص3).

 

2.1.4.شرکت های کوچک و متوسط (SMEs)

ادبیات مربوط به SME ها بسیار گسترده است و در کشورهای مختلف تعاریف گوناگونی برای این کسب و کارها ارائه شده است؛ گرچه بنگاه‌های کوچک و متوسط (SMEs) در کشورهای مختلف جهان دارای شباهت­های بسیاری هستند، اما با وجود این، نمی‌توان تعریف واحد و یکسانی از آنها به دست آوردو هر کشور با توجه به شرایط ویژه خود تعریفی برای آنها ارائه داده است. بیشتر تعاریف نیز بر اساس معیارهای کمی، مانند تعداد کارکنان و میزان گردش مالی مطرح شده‌اند (ملکی نژاد، 1385،ص 5). برای مثال از نگاه اتحادیه اروپا شرکت‌های زیر 250 نفر پرسنل بعنوان صنایع کوچک و متوسط شناخته می­شوند (اتاق بازرگانی، 1378،ص5).

در ایران بنگاه های دارای 10 تا 49 نفر پرسنل جزء بنگاه­های کوچک، 50 تا 149 نفر پرسنل در دسته بنگاه‌های متوسط، و مجموعه های دارای 150 نفر پرسنل و بیشتر جزء بنگاه­های بزرگ محسوب می‌شوند. همچنین شرکت­های دارای 1 تا 9 پرسنل جزء شرکت­های بسیار کوچک محسوب می­شوند. (نیلی و همکاران، 1382:6)

 

2.4. بازنگری ادبیات

بررسی سیر تحقیقاتی NPD حکایت از توجه گسترده و فزاینده به این مقوله در سه دهه اخیر دارد.. در این خصوص وِن­دِوان[9](1992) تحقیقات صورت گرفته را دارای سه رویکرد متفاوت به شرح ذیل می داند:

1) رویکرد علی[10]: با هدف یافتن دلایل موفقیت یا عدم­ موفقیت شرکتها در NPD و معرفی راه­کارهایی برای بهبود عملکرد  در زمینه NPD .

2) رویکرد شناختی[11]: با هدف معرفی مدل­هایی که دنبال کردن آن­ها می­تواند به موفقیت NPD منجر شود. خروجی­های این رویکرد، مدل­ها یا فرآیندهای رسمی گوناگون است و به دو طبقه مدل­های خطی و مدل­های غیرخطی تقسیم می­شوند.  

3) رویکرد ساختار محور[12]: با هدف بررسی روابط بین متغیرها و خصیصه­های فرآیند و درک مکانسیم درونی تسهیل شده دستیابی به خروجی­های بهتر در NPD.

تحقیقات مرتبط با بررسی عوامل موثر بر موفقیت توسعه محصول جدید نتایج متفاوتی را نشان می­دهد. مطالعه­ عوامل موثر بر موفقیت پروژه­های NPD در صنایع بیوشیمی چند کشور پیشرفته چون آمریکا، کانادا، آلمان و بلژیک توسط کاندمیر، کالانتون و گارسیا(2006) نشان داد که: 1) استفاده از تیم های چند کارکردی و نیز تمرکز بر تیم های اختصاصی؛ 2) استفاده از تحقیقات مفصل بازار؛ 3) آزمون بازار، ارزیابی اولیه از تولید محصول و همچنین بررسی مشتریان نهایی؛ 4) کیفیت تبلیغات؛ و 5) درجه یا میزانی که شرکت در بازارهای بین‌المللی حضور دارد، می­توانند به عنوان عوامل موثر بر موفقیت پروژه های NPD تلقی شوند.

در پژوهشی دیگر لین و همکاران (1996) مدلی از تعیین کننده­های موفقیت توسعه محصول جدید مشتمل بر 11 شاخص شامل: داشتن فرآیندی ساختار یافته، بینش واضح و شفاف، بازنگری محصول پس از روانه ­سازی آن به بازارهای هدف، دید بلندمدت، بهینه سازی مهارت تیم های توسعه محصول، فهم بازار و پویایی­هایش، حمایت مدیریت ارشد، به کارگیری تجارب بدست آمده از پروژه ­های پیشین، تأمین و تدارک تیم مناسب، حفظ اعضای تیم با تجربه­های مرتبط با پروژه توسعه محصول را شکل داده اند.

بررسی عوامل کلیدی موفقیت در توسعه محصول جدید از نظر صاحبان صنایع در چین نشان می­ دهد که شاخص های مرتبط با عوامل الف) تکنولوژیکی؛ ب) بازاریابی؛ ج) مدیریتی و د) تجاری سازی بر فرآیند توسعه محصول جدید موثر هستند (مو و همکاران، 2007، ص 8).

در پژوهش پیش رو پس از بازنگری گسترده تحقیقات مشابه انجام شده عوامل موثر بر موفقیت به شرح جدول شماره 1 معرفی شده اند.


 

جدول شماره 1: عوامل موثر بر موفقیت توسعه محصول جدید

محقق/ محققان ارایه دهنده

عوامل موثر بر موفقیت توسعه محصول جدید

گوپتا و وایلمون(1990)

توجه به جزییات در فرآیندهای NPD

زیگر و مایدیک(1990)، رابرتز و بروک (1974)، ارنست(2002)،  پولتون و بارکلی(1998)

حمایت و پشتیبانی مدیریت ارشد

کوپر، ادگت و کلینس اشمیدت (2002)، ارنست(2002)،  پولتون وبارکلی (1998)

تفکر استراتژیک بلند مدت

گوپتا و وایلمون(1990)

تمرکز بر نیازهای واقعی مشتریان

مثیو(1996)

وجود مهارت های مورد نیاز در بخش های درگیر با NPD

 تعهد پرسنل شرکت به مقوله NPD

استفاده از فناوری اطلاعات

کوپر(1993)

تعریف سریع و به موقع پروژه توسعه محصول

شفرد و  احمد (2000)، کوپر و ادگت (2002)

روانه سازی به موقع محصول در بازار

کوپر و کلینس اشمیدت (1995الف)، شارما(2006)

جهت گیری مناسب به بازار

زیگر و مایدیک (1990)، پیج(1993)، براون و ایسن هاردت (1995)، پیتگلیو و همکاران (1995)

بهره گیری از فرآیند رسمی و مدون برای توسعه محصول

وس و همکاران(1998)، کوپر و کلینس اشمیدت (1995الف)

وجود جو خلاق و کارآفرین در شرکت

ادامه جدول شماره 1: عوامل موثر بر موفقیت توسعه محصول جدید

محقق/ محققان ارایه دهنده

محقق/ محققان ارایه دهنده

لین و همکاران(1996ب)، آنوشیما (1996)

بکارگیری تجربیات بدست آمده از پروژه­های پیشین توسعه محصول

شارما (2006)، بوون کیم و جونگجو کیم(2008)

بهره گیری از تیم چند کارکردی(بین رشته ای)

بیمانس(1992)، مایدیک وزیگر (1984)

یکپارچگی فعالیت های بخش های بازاریابی و تحقیق و توسعه

لیکر و همکاران(1995)

  مشارکت تامین کنندگان در فرایندهای NPD

داویدسون(1970)،کوپر(1980)، سیرپیسکی(2002)

یکتایی و منحصر بفرد بودن محصول

لینک (1987)

جذابیت محصول برای بازار

لین و همکاران(1996)

فهم بازار و پویایی­های آن

هارت(2000)، پولتون و بارکلی (1998)

پذیرش ریسک از سوی مدیریت سازمان

پولتون و بارکلی (1998)

انعطاف پذیری سازمان در جهت پاسخگویی به تغییرات

کوپر(1999)

تعریف دقیق استانداردهای عملکردی مورد انتظار            

لین و همکاران(1996ب)

پالایش و اصلاح محصول بعد از روانه سازی                   

لین و همکاران(1996ب)، لاوسن و ونتریس(1992)، آرجریس و سوشون (1978)

داشتن بینشی واضح و شفاف از پروژه NPD در تیم توسعه محصول

مونتویا، ویز و کالانتون(1994)، روث ول (1992)

وجود ارتباطات داخلی گسترده در سازمان                                   

روث ول (1992)

وجود سیستم کنترلی و نظارتی مناسب

کوپر(1999)

وجود ساختار سازمانی مناسب                                                                                         

 


5. سؤوالات و فرضیات پژوهشی

سؤوالات پژوهشی این تحقیق به شرح زیر می باشد:

1) عوامل مؤثر بر موفقیت توسعه محصول جدید از دیدگاه مدیران و کارشناسان بنگاه‌های کوچک و متوسط ((SMEs صنایع غذایی و آشامیدنی استان فارس کدامند؟                      

2) راهکارهای عملی در جهت بهبود فرآیند توسعه محصول جدید در بنگاه های کوچک و متوسط (SMEs) صنایع غذایی و آشامیدنی استان فارس چیست؟

فرضیه پژوهشی تحقیق عبارتست از:

در ارتباط با عوامل موثر بر موفقیت توسعه محصول جدید بین انتظارات و ادراکات مدیران بنگاههای کوچک و متوسط ((SMEs صنایع غذایی و آشامیدنی استان فارس شکاف معنی دار وجود دارد.

 

 

6.روش شناسی تحقیق

بطورکلی اکثر تحقیقات گذشته مشابه با این تحقیق، عوامل موثر بر موفقیت را بواسطه بکارگیری نوعی ارتباط علی بین عوامل و شاخص های کاندید شده و عملکرد NPD شناسایی و مورد مداقه قرار داده اند(سان و وینگ[13]،2005). اما طراحی این تحقیق متفاوت از این مطالعات می باشد. آنهم به علت:

الف) این مطالعه بر روی بنگاه های کوچک و متوسط صورت گرفته که اصولا شرکت هایی هستند که دارای چرخه عمر بالا و همچنین بخش های جداگانه تحقیق و توسعه و بازاریابی نیستند.

ب) ارزیابی عملکرد توسعه محصول برای این شرکت ها با استفاده از سنجه های رایجی همچون میزان موفقیت مالی محصول جدید ارایه شده به بازار به نسبت هزینه های آن، سهم محصول در بازار و... غامض و دشوار است.

لذا برای بررسی اهمیت شاخص ها و عوامل موثر، در مطالعه پیش رو از نظریات و دیدگاه های مدیران استفاده شده است تا انجام تحلیل های همبستگی و معادلات پیچیده ساختاری. از طرف دیگر، با توجه به موضوع این تحقیق، مطالعه حاضر از لحاظ هدف جزو تحقیقات کاربردی و از نوع توصیفی – پیمایشی می باشد چرا که برای استخراج ادبیات موضوع از روش توصیفی و برای جمع‌آوری داده‌های مورد نیاز از روش پیمایشی استفاده شده است.

لازم به ذکر است، بازه زمانی انجام این پژوهش نیز نیمه دوم سال 1389 بوده است

1.6. جامعه آماری تحقیق

جامعه آماری در نظر گرفته شده برای انجام این تحقیق، مدیران شرکت های کوچک و متوسط صنایع غذایی و آشامیدنی مستقر در شهرک های صنعتی استان فارس به شرح جدول شماره 2 می باشد.

 

جدول شماره 2: محاسبه جامعه آماری تحقیق

گروه­بندی شرکت­ها

تعداد شرکت‌

های فعال

تعداد مدیران انتخابی

تعداد مدیران هدف

خیلی کوچک

10

1 نفر

10(10×1)

کوچک

66

2 نفر

132(66×2)

متوسط

6

3 نفر

18 (3×6)

مجموع                                       (10+132+18=160 )

 

2.6. نمونه آماری مورد مطالعه و روش نمونه گیری

با عنایت به محدودیت زمانی انجام پژوهش از جامعه مورد پژوهش نمونه گیری به عمل آمد، همچنین با توجه به محدود بودن جامعه آماری تحقیق، تعداد نمونه با استفاده از فرمول زیر تعیین شد.

از طرف دیگر به دلیل وجود جامعه ناهمگن، از روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه­ای استفاده شد

 101=

e = مقدار خطا (معمولاَ 10 یا کمتر از 10 درصد انتخاب می‌شود که در این تحقیق معادل 10 درصد یا 1/0 در نظر گرفته شد)

در فرمول بالا برای تعیین واریانس تقریبی، از نمونه ای اولیه با حجم 30 استفاده شد که پس از محاسبه عدد 622/0 حادث گردید و با جذرگیری از آن انحراف معیار تقریبی 789/0 خواهد بود.

 

3.6. ابزار جمع آوری داده ها

برای جمع‌آوری داده‌های مورد نیاز از پرسشنامه با مقیاس پنج واحدی لیکرت استفاده شده است. پرسشنامه تحقیق پس از انجام مطالعات کتابخانه‌ای و با عنایت به شاخص­های مطرح شده در جدول شماره (1) و بهره­گیری از پرسشنامه های مشابه در این زمینه تدوین و در مراحل بعد روایی و پایایی آن سنجیده شد.

 سوالات پرسشنامه مشتمل بر سه بخش است: 1) اطلاعات فرد پاسخ دهنده (شامل جنسیت، سمت شغلی، سابقه کاری؛ 2) اطلاعات کلی درباره شرکت؛ 3) مولفه های مؤثر بر موفقیت فرآیند توسعه محصول جدید (این بخش شامل21 سوال دو بخشی از نوع ادراکی- انتظاری برای مقایسه وضعیت موجود و وضعیت ایده آل). با عنایت به تحقیقات انجام شده توسط مو و همکاران(2007)، سوالات(مولفه ها)21 گانه، در چهار بعد به شرح جدول شماره سه طبقه بندی شدند:


جدول شماره3 : ابعاد موثر برموفقیت توسعه محصول جدید به تفکیک سوالات

ابعاد مطروحه

سوالات مرتبط

عامل تکنولوژیکی

4، 16

عامل بازاریابی

2، 11، 12، 13

عامل مدیریتی

1، 3، 7، 8، 9، 14، 17، 18، 19، 21

عامل تجاری سازی

5، 6، 10،15،20

 


1.3.6. روایی پرسشنامه

برای تایید روایی محتوای پرسشنامه به 20 محقق آشنا به موضوع تحقیق ارسال، نظرات آنان دریافت و پرسشنامه مورد بازبینی و اصلاح قرار گرفت. از آنجا که پرسش شوندگان برحجیم بودن پرسشنامه تاکید داشتند، لذا برای تعدیل سوالات از روش مصاحبه کیفی ساختاریافته استفاده گردید. بدین منظور با هماهنگی سازمان شهرک صنعتی استان فارس، موضوع توسعه محصول برای چند تن از منتخبین صنایع غذایی استان مطرح و از آنها خواسته شد تا عوامل موثر بر آن را برشمارند. سپس از آنان خواسته شد تا به سوالات پرسشنامه به صورت دو گزینه ای( تاثیر گذار یا کم تاثیر) پاسخ دهند. در نهایت نیز با جمع آوری نظریات آنان تعدیلات لازم صورت پذیرفت و مجددا پرسشنامه برای برخی از محققین ارسال شد که مورد تایید نهایی واقع شد.

 

2.3.6. اعتبار و پایایی پرسشنامه

به منظور تعیین پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ[14] استفاده که مقدار آن به تفکیک ابعاد به شرح جدول شماره چهار محاسبه گردید. ضمن اینکه مقدار کل آلفا صرفنظر از ابعاد، 720/0 بود. لذا نتایج حاکی از پایایی پرسشنامه می‌باشد.


 

جدول شماره 4: ضریب آلفای کرونباخ به تفکیک ابعاد پرسشنامه

آلفا

ابعاد پرسشنامه

آلفا

ابعاد پرسشنامه

913/0

سوالات بعد مدیریتی

764/0

سوالات بعد تکنولوژیکی

779/0

سوالات بعد تجاری سازی

725/0

سوالات بعد بازاریابی

 


7.تحلیل داده ها

1.7. آمار توصیفی سؤوالات پرسشنامه

پس از توزیع حضوری و اینترنتی 101 عدد پرسشنامه (با توجه به نمونه آماری بدست آمده در فصل سوم) بین اعضای جامعه هدف مطالعه، نهایتاًًٌٍََِّ تعداد 51 پرسشنامه (نزدیک به 51 درصد) معتبر بازگشت داده شد که توصیف اطلاعات پرسشنامه­های دریافتی به شرح جداول 5 ، 6 و7 می­باشد.


 

جدول شماره5 : توصیف اطلاعات پرسشنامه های دریافتی به تفکیک جنسیت

جنسیت

فراوانی

درصد (فراوانی نسبی)

مرد

38

5/74

زن

13

5/25

 

جدول شماره 6 : توصیف اطلاعات پرسشنامه های دریافتی به تفکیک سمت شغلی

سمت شغلی

فراوانی

درصد

سمت شغلی

فراوانی

درصد

مدیر ارشد، مالک شرکت

13

5/25

مدیر تولید

9

6/17

مدیر تحقیق و توسعه

5

8/9

مدیر بازاریابی و فروش

3

9/5

مدیر طراحی

3

9/5

مجموع

51

0/100

سایر مدیران

18

3/35

 

 

جدول شماره 7 : توصیف اطلاعات پرسشنامه های دریافتی به تفکیک سابقه شغلی

 

فراوانی

درصد

کمتر از 5 سال

32

7/62

بین 5 تا 10 سال

6

8/11

بین 10 تا 15 سال

8

7/15

بین 15 تا 20 سال

1

2

بیش از 20 سال

3

9/5

مجموع

50

98

پرسشنامه غیر معتبر

1

2

 

 

 


2.7. آزمون معنی داریعوامل موثر

در این قسمت آزمون معنی داری برای 21 سوال(مولفه) مرتبط به بخش 3 پرسشنامه (بررسی مولفه های موثر بر موفقیت توسعه محصول جدید) در سطح اطمینان تعیین شده (95درصد) انجام و نتایج آن در جدول شماره 8 نمایش داده شده است.

H0: 3≤µ (بیان کننده نقیض ادعا) 

H1: >3µ (بیان کننده ادعای پژوهشی مبنی بر معنی دار بودن عوامل موثراست)


 

جدول شماره 8: نتایج آزمون معنی داری عوامل موثر بر موفقیت توسعه محصول جدید

 

آزمون یک نمونه­ای

ارزش آزمون = 3

سطح اطمینان 95 درصد

سئوالات مطروحه

Tآزمون

درجه آزادی

سطح معنی­داری

حد پایینی

حد بالایی

نتیجه نهایی

سئوال1

225/4

45

000/0

3186/0

8988/0

مولفه مطروحه معنی ­دار است  )پذیرش فرضیه H1)

سئوال 2

015/2

46

050/0

0004/0

6379/0

مولفه مطروحه معنی ­دار است )پذیرش فرضیه H1)

سئوال 3

720/3

48

001/0

2344/0

7860/0

مولفه مطروحه معنی ­دار است )پذیرش فرضیه H1)

سئوال 4

590/3

48

001/0

2065/0

7323/0

مولفه مطروحه معنی ­دار است )پذیرش فرضیه H1)

سئوال 5

910/1

47

062/0

0122/0

4705/0

مولفه مطروحه معنی ­دار نیست  )پذیرش فرضیه H0)

سئوال 6

746/2

49

008/0

1072/0

6928/0

مولفه مطروحه معنی ­دار است)پذیرش فرضیه H1)

سئوال 7

560/2

49

014/0

0731/0

6069/0

مولفه مطروحه معنی ­دار است)پذیرش فرضیه H1)

سئوال8

432/4

46

000/0

3484/0

9282/0

مولفه مطروحه معنی ­دار است)پذیرش فرضیه H1)

سئوال9

274/0

44

785/0

2819/0-

3708/0

مولفه مطروحه معنی ­دار نیست  )پذیرش فرضیه H0)

سئوال 10

856/0

46

561/0

2074/0-

3776/0

مولفه مطروحه معنی­ دار نیست  )پذیرش فرضیه H0)

سئوال 11

069/1

49

290/0

1232/0-

4032/0

مولفه مطروحه معنی دار نیست  )پذیرش فرضیه H0)

سئوال 12

225/4

49

000/0

3041/0

8559/0

مولفه مطروحه معنی ­دار است)پذیرش فرضیه H1)

سئوال 13

460/2

45

018/0

0670/0

6721/0

مولفه مطروحه معنی ­دار است)پذیرش فرضیه H1)

سئوال 14

934/2

48

005/0

1477/0

7911/0

مولفه مطروحه معنی ­دار است)پذیرش فرضیه H1)

سئوال 15

990/2

49

004/0

1180/0

6020/0

مولفه مطروحه معنی­ دار است)پذیرش فرضیه H1)

سئوال 16

841/3

48

000/0

2334/0

7462/0

مولفه مطروحه معنی ­دار است)پذیرش فرضیه H1)

سئوال 17

934/3

49

000/0

2348/0

.7252

مولفه مطروحه معنی ­دار است)پذیرش فرضیه H1)

سئوال 18

774/2

49

008/0

1157/0

7243/0

مولفه مطروحه معنی ­دار است)پذیرش فرضیه H1)

سئوال 19

287/4

49

000/0

3187/0

8813/0

مولفه مطروحه معنی ­دار است)پذیرش فرضیه H1)

سئوال 20

693/0

49

492/0

2660/0-

5460/0

مولفه مطروحه معنی­ دار نیست  )پذیرش فرضیه H0)

سئوال 21

843/2

49

017/0

0686/0

6514/0

مولفه مطروحه معنی­ دار است)پذیرش فرضیه H1)

 


 

 

3.7. تحلیل ابعاد

در بخش3.6 این تحقیق و با توجه به ادبیات موجود چهار بعد مطرح گردید. برای حصول اطمینان از این که این ابعاد متغیرهای (سوالات) تحقیق را به خوبی پوشش می دهند، از تحلیل عاملی اکتشافی و از روش حداکثر درستنمایی[15] استفاده گردید. قبل از اجرای تحلیل عاملی، می بایست از همبستگی بین متغیرها و همچنین اهمیت و معنادار بودن ماتریس داده ­ها اطمینان حاصل نمود.

ضریب همبستگی جزیی، شاخص مناسبی بین تعیین نیرومندی رابطه بین متغیرها است. برای این منظور از آزمون KMO[16] (کفایت نمونه­ گیری) استفاده گردید. چنانچه مقادیر این شاخص نزدیک به 1 باشد، داده­های مورد نظر برای تحلیل عاملی مناسب هستند و در غیر این صورت (معمولا کمتر از 6/0 ) نتایج تحلیل عاملی برای داده های مورد نظر چندان مناسب نیستند. (مومنی، 1386،ص130). همچنین برای ارزشیابی اهمیت و معنادار بودن ماتریس همبستگی، از آزمون بارتلت[17] استفاده شد.

الف) عامل تکنولوژیکی: این بعد دو سئوال از بخش 4 پرسشنامه را در بر می­گیرد (سوالات 4و16). پس از انجام آزمون KMO با توجه به این موضوع که شاخص KMO مقدار 50% (کمتر از 6/0) است، لذا تحلیل عاملی برای این مجموعه از متغیرها (سوالات 4و16) مناسب نیست و ما این دو سوال را در همین بعد در نظر می­گیریم.

ب) عامل بازاریابی: این بعد 4 سوال 2،11، 12،13  از بخش 4 پرسشنامه را در بر می­گیرد که با توجه به عدم معنی داری سئوال 11 با توجه به جدول شماره 8، این سئوال از این مجموعه حذف شد و تحلیل عاملی برای 3 سوال دیگر صورت پذیرفت. پس از انجام آزمون KMO ، با توجه به مقدار شاخص KMO (634/0) که بزرگتر از 6/0 است، تحلیل عاملی برای مجموعه این متغیرها (سئوالات 2، 12و 13) مناسب است و براساس نتایج آزمون بارتلت (به خاطر کوچکتر بودن مقدار 001/0 از 005/0) اجرای تحلیل عاملی بر پایه ماتریس همبستگی نیز قابل توجیه و قرار دادن این 3 سوال در یک بعد با عنایت به بار بالاتر از 5/0 آن­ها قابل قبول است (746/0Q2=، 502/0Q3=، 599/0Q12=). ضمناً با توجه به اینکه در ماتریس عوامل تنها یک بعد مطرح شده است لذا برای این بعد ماتریس عوامل چرخش یافته تعریف نمی­ شود (این ماتریس برای بیش از یک بعد دارای اهمیت است).

ج) عامل مدیریتی: این بعد 10 سوال 1، 3، 7، 8 ،9، 14، 17، 18، 19، 21 از بخش 4 پرسشنامه را در بر می گیرد. با توجه به عدم معنی­ داری سوال 9، این سوال از این مجموعه حذف می‌شود و تحلیل عاملی برای سایر سوالات صورت  می­گیرد و با توجه به مقدار شاخص KMO (864/0) بدست آمده، تحلیل عاملی برای مجموعه این متغیرها (سوالات 1، 3، 7، 8، 14، 17، 18، 19، 21) مناسب می باشد.

نتایج آزمون بارتلت نیز نشان می­دهد (به خاطر کوچکتر بودن مقدار 000/0 از 005/0) که اجرای تحلیل عاملی بر پایه ماتریس همبستگی قابل توجیه است. با توجه به اینکه سوالات با بار عاملی بالاتر از 5/0 در بیش از یک بعد قرار می­گیرند از ماتریس عوامل چرخش یافته استفاده و سوالات در دو بعد ج-1 و ج-2 طبقه­بندی می­شوند:

 بعد ج-1) این بعد سوالات 1، 8، 14، 17، 18 و 19 (با بارهای عاملی 665/0، 567/0، 731/0، 666/0، 597/0 و 705/0) را در بر می­گیرد و با توجه به نوع سوالات این بعد "عوامل درون سازمانی" نام گذاری شده است.

 بعد ج-2) این بعد شامل سوالات 3، 7 و 21 (با بارهای عاملی 915/0، 640/0 و 605/0) است و با توجه به نوع سوالات این بعد "عوامل حمایتی" نام گرفته است.

د) عامل تجاری­سازی: این بعد 5 سوال شامل5، 6، 10، 15 و 20 از بخش 4 پرسشنامه را در برمی­گیرد. با توجه به عدم معنی­داری سئوالات 5، 10 و 20، این سوالات از این مجموعه حذف می‌شود و برای سایر سوالات تحلیل عاملی صورت می­گیرد. با توجه به شاخص KMO کمتر از 6/0 است، تحلیل عاملی برای سوالات 6 و 15 مناسب نیست و این دو سئوال را در همین بعد در نظر می­گیریم. لذا، با عنایت به کل تحلیل­های صورت گرفته در این بخش، می­توان کلیه ابعاد و سوالات مربوط به آنرا به شرح نمودار 1 نشان داد:   

 

 

نمودار 1: ترسیم درختی عوامل 5 گانه موثر و شاخص های مربوط به هر عامل

 

 

 

 


4.7. تحلیل شکاف

برای پاسخگویی به فرضیه پژوهشی تحقیق از تحلیل شکاف استفاده شده است. در تحلیل شکاف میانگین وضعیت موجود (ادراکی) با وضعیت ایده آل(انتظاری) مقایسه و تصمیم گیری صورت می پذیرد. البته بایستی توجه داشت که تحلیل شکاف با عنایت به فرضیه پژوهشی مطرح شده در قسمت 3 فرضیات H0 و H1 به شکل زیر مطرح می گردد:

H0: بین انتظارات و ادراکات مدیران بنگاههای کوچک ومتوسط ((SMEs صنایع غذایی و آشامیدنی استان فارس در ارتباط با عوامل موثر بر موفقیت توسعه محصول جدید شکاف معنی دار وجود ندارد.

H1: بین انتظارات و ادراکات مدیران و کارشناسان بنگاههای کوچک ومتوسط ((SMEs صنایع غذایی و آشامیدنی استان فارس در ارتباط با عوامل موثر بر موفقیت توسعه محصول جدید، شکاف معنی دار وجود دارد.

برای پاسخگویی به فرضیات آماری در ابتدا تست نرمال بودن داده های مربوطه به کمک آزمون آماری کلموگروف-اسمیرنوف(k-s) انجام شد و نتایج نشان داد که داده های مربوطه در سطح اطمینان 95 درصد از توزیع نرمال پیروی می کنند. سپس برای محاسبه آماره و مقادیر بحرانی، با عنایت به نرمال بودن دادها، از آزمون پارامتریک Paired Samples استفاده گردید. نتایج این آزمون در جدول شماره 9 ذکر شده است و حاکی از معنادار بودن فرضیه H1 و رد فرضیه H0 در سطح اطمینان 95 درصد است.  بدین معنی که در این سطح اطمینان در ارتباط با عوامل موثر بر موفقیت  توسعه محصول جدید شکاف معنی دار وجود دارد.


 

جدول شماره 9: نتایج آزمون پارامتریک

Paired Samples Test

تفاوت

بین جفت ها

میانگین وضعیت موجود – میانگین وضعیت ایده‌آل

سطح اطمینان

95 درصد

حد پایینی

70333/0-

حد بالایی

21667/0-

آزمون t

799/3-

درجه آزادی

49

سطح معناداری

000/0

 


8. یافته های پژوهش

در پژوهش حاضر دو سوال و یک فرضیه پژوهشی مطرح شد. پس از تحلیل های صورت گرفته، پاسخ سوال اول پژوهشی مرتبط به عوامل موثر بر موفقیت توسعه محصول جدید، در نمودار شماره یک مطرح شد که شامل پنج بعد: 1) عامل حمایتی؛ 2) عامل بازاریابی؛ 3) عامل درون سازمانی؛ 4) عامل تکنولوژیکی؛ 5) عامل تجاری سازی است. ضمن اینکه شاخص های مرتبط با هریک از آنها نیز در این نمودار مشخص شده است.

در ارتباط با فرضیه پژوهشی تحقیق، بایستی عنوان کرد که نتایج جدول شماره 9 حاکی از وجود شکاف مابین وضعیت موجود و ایده آل است . لذا در این قسمت شناسایی عوامل مساله ساز ضروری است که برای شناسایی آن از نمودار پراکنش به شرح نمودار شماره2 که ستون عمودی آن عوامل موثر بر توسعه محصول در وضعیت موجود و سطرهای آن عوامل موثر بر توسعه محصول در وضعیت ایده­آل را نشان می­دهد، استفاده شده است.این نمودار 4 ناحیه را مشخص می­سازد: الف) سمت چپ پایین (ناحیه تعادل تثبیت شده)؛ ب) سمت راست بالا (ناحیه تعادل رشد)؛ ج) سمت چپ بالا (ناحیه بحران­زا)؛ و د) سمت راست پایین (ناحیه مساله ساز). تحلیل نمودار پراکنش شماره 2 مؤید آن است که مؤلفه­های 6، 13، 11و 10 از عوامل مؤثر بر موفقیت توسعه محصول، مساله­ساز هستند. بدین مفهوم که دارای سطح انتظاری بالا و در عین حال وضعیت ادراکی (وضعیت موجود) پایینی هستند. این مولفه­ها شامل:

 الف) معرفی به موقع محصول به بازار هدف مناسب

ب) فهم بازار و شناخت پویایی­های آن

ج) معرفی محصولات متمایز و

د) یکپارچگی فعالیت های بازاریابی و تحقیق و توسعه

این نتیجه گیری از آن جهت حایز اهمیت است که برخلاف تصور عامه، مسایل مالی جزو عوامل مساله ساز در توسعه محصول در بنگاه های تحت مطالعه نمی باشند، که از این نظر، تحقیق مزبور با پژوهش دی تونی و ناسیمبینی(2003) همخوانی دارد.

 

 

 

 

نمودار2: نمودار پراکنش عوامل موثر بر موفقیت توسعه محصول جدید

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

با عنایت به مولفه های مساله­ساز فوق الذکر، می­توان اظهار داشت که از میان 5 عامل مکشوفه موثر بر موفقیت توسعه محصول جدید، عامل بازاریابی، عامل مساله­ساز در موفقیت محصولات جدید ارائه شده بنگاه های تحت مطالعه است و لذا برای پاسخگویی به سوال دوم پژوهشی مطرح شده در ابتدای تحقیق، می بایست با عنایت به این عامل، راهکارها و پیشنهادات کاربردی مطرح شوند.

 

9. ارایه راهکار و پیشنهادات

با عنایت به عوامل مساله ساز مطرح شده، راهکارهای ذیل به منظور بهره گیری مدیران برای کسب موفقیت در زمینه توسعه محصول جدید به شرح زیر مطرح می شود:

 (1) واحد بازاریابی و فروش ارتباطات مستمر با عمده فروشان، مشتریان، کانال های پخش و توزیع و سایر فعالان بازار به منظور شناسایی زمان مناسب برای ارایه محصول به بازار، برقرار نماید. تاخیر معرفی محصول به بازار احتمالاًًََ باعث از دست رفتن فرصت های معنادار می گردد و ورود بیش از حد سریع محصول به بازار ممکن است پذیرش کافی و مناسب مشتریان، کانال های پخش و سایر مشارکت کنندگان بازار را به همراه نداشته باشد. (2) پیشنهاد می گردد تا سازمان رصد همه جانبه ای از محصولات رقبا و فرصت های بازار داشته باشد و با اتکا به نقاط قوت محصولات رقبا، نظریات دریافتی از مشتریان و همچنین استفاده از توانمندی های خود محصولات متمایزی را طراحی، تولید و به بازار عرضه نماید. (3) برای بهره گیری از عامل یکپارچگی فعالیت های بازاریابی و تحقیق و توسعه درSMEs پیشنهاد می گردد: الف) بانک اطلاعاتی نظریات مشتریان (حتی نظریاتی که در زمان کنونی قابلیت اجرا ندارند) ایجاد و اطلاعات این بانک در سطح سازمان برای تولید ایده به اشتراک گذارده شود؛ ب) ایجاد جلسات دوره ای مدیران این دو واحد برای تعامل و تبادل نظر در خصوص توسعه محصولات جدید

 

10. محدودیت ها و مشکلات تحقیق

با توجه به این که صنایع غذایی، صنعتی با تکنولوژی پایین تا متوسط محسوب می­شود، نتایج بدست آمده از آنرا نمی­توان به صنایع فراتکنولو‍ژی تعمیم داد، چرا که چالش­ها و عوامل مؤثربر NPD در صنایع فراتکنولوژی متفاوت می‌باشد. از طرف دیگر برای تأیید روایی محتوا و تعدیل سئوالات پرسشنامه تحقیق، از نظریات برخی از محققین با فرض آشنایی آن­ها با موضوع توسعه محصول جدید استفاده شده است که این خود می­تواند محدودیتی برای تحقیق محسوب شود. ضمن این که در این پژوهش شرکت­های کوچک و متوسط با توجه به معیار تعداد کارکنان از سایر شرکت­ها تمیز داده شده اند، در حالیکه ممکن است برای تمایز چنین شرکت­هایی، سایر شاخص­ها از جمله میزان گردش مالی در یک دوره خاص، ارزش تولیدات، میزان فروش و ... دارای مزیت باشد.

 

11. پیشنهاداتی برای تحقیقات آینده

صنایع مورد بررسی در این تحقیق جزو صنایعی با تکنولوژی پایین تا متوسط محسوب می شود، لذا بررسی چالش ها و عوامل موثر بر توسعه محصول جدید می­تواند در خصوص صنایع فراتکنولوژی نیزصورت گیرد. چرا که محیط­های این چنین صنایعی می­تواند از لحاظ طراحی، تولید، منابع انسانی و نوع مدیریت متفاوت از سایر صنایع باشد. از طرف دیگرتحقیق پیش رو نوعاً تحقیق کمی به حساب می‌آید، این در حالی است که گرایش به تحقیقات کیفی در حو‍زه مدیریت رو به فزونی است، لذا پیشنهاد می­شود برای بررسی عمیق­تر در تحقیقات آینده بررسی فرآیند توسعه محصول را از منظر کیفی و با عنایت به راهبردهای مرتبط با آن همچون موردکاوی، اقدام پژوهی و ... دنبال گردد.



[1]. Balachandra.

[2] . New Product Development

[3]. Rudolph.

[4]. Small and Medium Enterprises

[5] .Woodcock

[6]. Product Development and Management Association

این انجمن ، نهادی حرفه ای و توانمند است که اطلاعات ذیقیمت مطروحه درباره توسعه محصول جدید را سازماندهی و منتشر می‌کند. از فعالیت های در خورد توجه این انجمن می توان به مواردی چون تدوین و بازنگری هندبوک توسعه محصول جدید، انتشار مجلهProduct Innovation Management  و برگزاری کنفرانس سالیانه توسعه محصول جدید اشاره کرد.

[7]. Griffin.

[8]. Wheelwright and Clark.

[9]. Van de Ven.

[10]. Casual approach.

[11]. Cognitive approach.

[12]. Construct_oriented approach.

[13] Sun & Wing

[14].  α-Cronbach

[15] . Maximum likelihood

[16]. Kaiser-Mayer-Olkin

[17]. Bartlett’s test

اتاق بازرگانی ،(1378)، "مسایل و مشکلات صنایع کوچک ومتوسط" ، نشریه اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران،شماره 2  ، تهران.
سید حسینی سید محمد ، ایرانبان سید جواد ،(1383)، "استراتژیتوسعه محصول جدید رویکرد ها و یافته ها"، مجله دانش مدیریت، شماره 64، تهران
ملکی نژاد، امیر،(1385)،" تحلیلی بر نقش صنایع کوچک و متوسط در توسعه اقتصادی"، فصلنامه راهبرد یاس، شماره 8 ، زمستان  ،ص141، تهران
نیلی مسعود ، درگاهی حسن ، صدیقی کورس ، طبیبیان محمد ، کلانترنیا سعید ، کیمرام فرید ، مدرس عبدالحمید ، نجمی منوچهر، (1382)،" خلاصه مطالعات طرح استراتژی توسعه صنعتی کشور"، انتشارات علمی دانشگاه صنعتی شریف، تهران.
 
Balachandra, R., Friar, J.H. (1997)., “Factors for success in R&D projects and new product  innovation: a contextual framework”., IEEE Transactions on EngineeringManagement,Vol. 44 No. 3, pp. 276-87.
Booz., Allen., Hamilton., (1982)., “New Product Management for 1980s”., Booz Allen &Hamilton Inc, New York, 1982.
Cooper, R. G., Kleinschmidt, E. J., (1993).,”Screening new products for potential Winners”., Long Range Planning, Vol. 26 No. 6.,pp. 74.
Cooper, R.G., (1999)., “From experience: the invisible success factors in product innovation”.,Journal of Product Innovation Management, Vol. 16 No. 2, pp. 115-  33.
Cooper, R.G .,Edgett, S.J.,(2002).,“NPD: Practices The Dark Side of Time and Time Metrics in Product Innovation”., PDMAVisions Magazine.
De Toni ,A ., Nassimbeni ,G .,(2003).,“Small and medium districtand the new product development challenge”., International Journal of Operations & Production Management Vol. 23 No. 6, pp 678-697.
Dougherty, D., )1992(., “Interpretive barriers to successful product innovation in large firms”., Organization Science Vol 3, pp 179–202.
Griffin, A.,(1997a)., "PDMA Research on New Product Development Practices Updating trends and Benchmarking Best Practices"., Journal of Product Innovation Management Vol 14. pp 429-458.  
Gupta, A.K. and Wilemon, D.L. (1990), “Accelerating the development of technology-based new products”,California Management Review, Vol. 10.
Kandemir D, Calantone R, Garcia  R.,(2006)., “An exploration of organizational factors in new  product development success”., Journal of Business & Industrial Marketing.,  21, pp. 300–  310.
Lynn, G., Valentine, W., Robert, Wright., (1996b)., “A Benchcasing Study of New  Product and Process Development”, Engineering Management  Journal  Vol. 8, pp. 5–14.        
Maidique, M.A. and Zirger , B.J (1999). “A study of success and Failure in product innovation”,IEEE Transactions on Engineering Management, Vol. 31, No. 4, pp. 192-  203.
Mathieu, R. (1996), “Manufacturing and the Internet”., Engineering and Management Press, Norcross, GA.
Montoya-Weiss, M.M ., Calantone, R., )1994(., “Determinants of new product performance: a review and meta-analysis”, Journal of Product Innovation Management Vol 11, 397–417.
Mu,j., peng ,g., tan,y.,(2007)., “new product development in Chinesemn enterprise- key successes factors managerial prospective”., International Journal of Emerging  Marketing, Vol 2.No. 2.
Page, Albert L., (1993). “Assessing New Product Development Practices and Performance: Establishing Crucial Norms”, Journal of Product Innovation Management, Vol 10, pp 273-290.
Sharma, B.N .,(2006). “Determinants of New Consumer Product Success or Failure in Nepal”, The Journal of Nepalese Business Studies .,Vol. III No. 1.
Van de Ven, A. H.,( 1992)., “Suggestions for studying strategy process: A research note”, Strategic Management Journal, 13: 169.
Voss, C., K. L. Hanson and F.Wilson., (1998), “Made in Europe: small companies”, Business Strategy,  Review  9(4): 1-19, Review 9(4): 1-19.
Wheelwright. S. C. and Clark. K. B., (1992), “Revolutionizing Product Development”, The Free Press, New York.
Woodcock, D.J., Mosey, S.P. and Wood, T.B.W. (2000), “New product development in British SMEs”, European Journal of Innovation Management, Vol. 3 No. 4, pp. 212- 21.