نوع مقاله : مقاله پژوهشی- فارسی
نویسندگان
1 گروه مدیریت صنعتی - دانشگاه خلیج فارس – بوشهر - ایران
2 گروه مدیریت صنعتی- دانشگاه یزد – یزد - ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Machinery selection is an important issue in manufacturing and industrial systems, because an incorrect selection might end up to many problems which have negative impact on productivity, precision, flexibility, and the quality of products. Because of different influencing factors, it is required to consider both managers and experts for acceptable tolerance in measuring indices. In this research, an integrated approach using correlation coefficient weighting method, standard deviation, and axiomatic design enhanced with fuzzy numbers is proposed for the machinery and equipment selection problem. The proposed approach is applied to a real problem in Sairan Company. Results show that the application of the approach is satisfactory for both managers and experts and is implementable in machinery selection decisions.
کلیدواژهها [English]
یک روش ترکیبی نوین برای مسئلۀ انتخاب ماشینآلات و تجهیزات تولیدی
خداکرم سلیمیفرد1*، رحیم قاسمیه2، میثم دسترنج1
1- استادیار- گروه مدیریت صنعتی - دانشگاه خلیج فارس – بوشهر - ایران
2- استادیار- گروه مدیریت صنعتی - دانشگاه خلیج فارس- بوشهر - ایران
3 – دانشجوی دکتری- گروه مدیریت صنعتی- دانشگاه یزد – یزد - ایران
چکیده
مسئلۀ انتخاب ماشینآلات یک موضوع پیچیده و مهم در سیستمهای تولیدی و صنعتی است. انتخاب نامناسب ممکن است به بروز مسئلههای زیادی رهنمون شود که بر بهرهوری، دقت، انعطافپذیری و کیفیت محصولات اثر منفی دارند. بهدلیل متفاوتبودن شاخصهای تأثیرگذار، نیاز است به دیدگاه کارشناسان و مدیران برای دامنۀ پذیرفتنی در سنجش هر شاخص توجه شود. در این پژوهش رویکردی ترکیبی با بهکارگیری روش وزندهی ضریب همبستگی و انحراف شاخص و نیز روش طراحی مبتنی بر بدیهیات با عددهای فازی برای مسئلۀ انتخاب ماشینآلات پیشنهاد شده است. روش پیشنهادی برای یک مسئلۀ واقعی به کار گرفته شده است. نتایج نشان میدهد که کاربرد رویکرد پیشنهادی برای مدیران و کارشناسان شرکت، رضایتبخش است و میتوان در تصمیمگیری برای انتخاب ماشینآلات و تجهیزات قابل پیاده کرد.
واژههای کلیدی: انتخاب ماشینآلات و تجهیزات، تصمیمگیری، روش وزندهی ضریب همبستگی، طراحی مبتنی بر بدیهیات.
1- مقدمه
امروزه تولیدکنندگان برای اینکه سهم بازار خود را حفظ کنند یا گسترش دهند، ناچار به ایجاد سیستمهای تولیدی انعطافپذیر و پاییننگهداشتن قیمت محصولات هستند. این وابستگی قیمت محصول به نوع سیستم تولیدی، یک مسئلۀ آشکار برای تولیدکنندگان است (کوسیاک1، 1987). برای اینکه قیمت تمامشده محصول در کمترین میزان ممکن باشد، مدیران در پی انتخاب ماشینآلاتی هستند که بیشترین سازگاری را با خط تولید داشته باشند و بتواند در تولید محصول جدید نیز به کار آیند (مایلهام2 و همکاران، 1987).
در گذشته مدیران بر این باور بودند که هزینههای درنظرگرفتهشده برای تکمیل امکانات لازم در راهاندازی یک خط تولید برابر با خرید ماشینها، نصب و راهاندازی است (الموتوا3 ، 2005)؛ اما درنظرنگرفتن دیگر شاخصهای مؤثر ممکن است به یک انتخاب رضایتمند منجر نشود، زیرا در این رویکرد هیچ شاخص دیگری جز هزینه برای انتخاب ماشین در نظر گرفته نمیشود. درواقع این عامل، نقطهضعف اصلی در این روش تصمیمگیری بوده است (کوناک4 و همکاران، 2008). جرارد5 (1988) به این نتیجه رسید که روش درست در انتخاب ماشینآلات، تنها درنظرگرفتن هزینههای خرید نیست. به گفتۀ وی به دلیل تغییر پیاپی در تولید و ارائهکردن محصول جدید، برای اینکه ماشینها نیز قدرت تطبیقپذیری با شرایط تغییر داشته باشند، باید در خرید ماشینآلات برای خط تولید افزون بر شاخص هزینه، شاخصهای دیگری مانند قابلیت سازگاری با تجهیزات، نیروی انسانی و سیستم کنترل، وجود سرویس پشتیبانی برای ماشین، بهرهوری ماشین و میزان ساعاتی که ماشین در روز میتواند کارایی لازم را داشته باشد، انعطافپذیری ماشین، و مانند اینها را در انتخاب ماشینآلات در نظر گرفت. توجه به نکاتی از این دست بیانگر مسئلۀ انتخاب ماشینآلات و تجهیزات تولیدی است (دوران و آگویلو6 ، 2008). این مسئله با روشهای گوناگون تحقیق در عملیاتْ مدلسازی و حل شده است. از طرفی، نوع سیستمهای تولیدی شامل ماشینآلات و تجهیزات بهطور مستقیم در کیفیت کالا، بهرهوری نیروی کار، هدایت منابع مالی سازمان، و درنهایت رضایت مشتریان تأثیر دارد. با توجه به تنوع سیستمهای موجود، نیاز به استفاده از روشهای کارا برای آسانسازی و بهینهسازی فرایند انتخاب، یک نیازمندی سازمانی است (بویورگان7 و همکاران، 2004).
همچنین، همیشه ماشینآلات تولیدی برای کاربردها، برنامهها و شرایط مختلفی برنامهریزی میشوند. انتخاب ماشینآلات باید براساس شاخصهای ازپیشتعریفشده باشد. بهدلیل گوناگونی ماشینآلات در بازار، انتخاب یکی از میان گزینههای موجود که بتواند بیشترین نیازمندیهای خریدار را برآورده سازد، کار دشواری است؛ زیرا باید همۀ شاخصهای تصمیم را برای انتخاب یک گزینه مناسب در نظر گرفت (مایلهام و همکاران، 1987). ازاینرو، پژوهش برای دستیابی به روشی جامع در انتخاب ماشینآلات و تجهیزات تولیدی که همه جوانب را در نظر بگیرد، بایسته است.
یک مسئلۀ انتخاب بهصورت ذاتی دارای شاخصهایی برای ارزیابی گزینههای پیشنهادی است. درنتیجه، مسئلۀ انتخاب ماشینآلات و تجهیزات بهعنوان یک مسئلۀ تصمیمگیری چندشاخصه در نظر گرفته شده است که پژوهشگرانی همچون حاذقی (1388)؛ عبداللهزاده و همکاران (1384)؛ تابوکانون8 و همکاران (1994) و یورداکول9 (2004) با استفاده از تکنیکهایی مانند تحلیل سلسلهمراتبی و ارتوگرال کارساک و کوزگونکایا10 (2002)؛ چان11 و همکاران (2005)؛ زارع مهرجردی12 ( 2009)، با استفاده از برنامهریزی چندهدفۀ فازی و تانسل و یوسف13 (2012) با تاپسیس،به مدلسازی و حل مسئله پرداختهاند. این دسته از تکنیکها با تعیین شاخصهایی با وزن معین و شناسایی گزینههای پیشنهادی، به ارزیابی هر گزینه با هر شاخص پرداخته و پس از بررسی عملکرد همۀ گزینهها، برترین گزینه را پیشنهاد میدهد. این در حالی است که در فرایند انتخاب ماشینآلات و تجهیزات تولیدی، خواستهها و نیازهای تصمیمگیرنده بسیار تعیینکننده است و باید در فرایند انتخاب تأثیر داده شود. تکنیکهای تصمیمگیری بهکاررفته برای مسئلۀ انتخاب ماشینآلات این توانمندی را ندارند و گزینهها را تنها با توجه به عملکرد آنها در شاخصها و بدون توجه به نیاز تصمیمگیرنده ارزیابی میکنند. درصورتیکه ممکن است بسیاری از گزینهها در منطقۀ موجه خواست تصمیمگیرنده جای نگیرد و درواقع نباید در فرایند تصمیمگیری وارد شوند.
همچنین، پژوهشگران تلاش نمودهاند تا مسئلۀ انتخاب ماشینآلات را با روشهای دیگر مانند برنامهریزی خطی (بخشی کیادهی و همکاران، 1389؛ جها و جها14 ، 1998)، برنامهریزی عدد صحیح (استک15 ، 1983؛ سارین و چن16 ، 1987؛ لیونگ17 و همکاران، 1993؛ گوتیرز و ساهینیدیس18 ، 1996؛ ابوگمیلا و متولی19 ، 2003 و سوجونو و لشکری20 2007)، روشهای بهینهسازی فراابتکاری (چان و همکاران، 1998؛ چو و هونگ21 ، 2000؛ وانگ22 و همکاران، 2002؛ جهرمی و توکلی مقدم23 ، 2011 ؛ چان و سوارنکا24 ، 2006)، سیستمهای خبره (چتورو25 و همکاران، 2005) حل نمایند. همچنین، هادوک و هارتسهورن26 (1989)، چیل27 (2004)، و دلن و پرات28 (2006) در پژوهشهای خود یک سیستم پشتیبانی تصمیم برای انتخاب تجهیزات پیشنهاد دادند. روشهایی مانند شبکههای پتری (ردی29 و همکاران، 1992)، شبیهسازی (سوبرامانیام30 و همکاران، 2000) و شبکههای عصبی (آلبرتی و سیورانا31، 2009) نیز با موفقیت به کار برده شده است.
از سویی، با درنظرگرفتن نیازهای تصمیمگیرنده، فرایند پیشنهاد گزینهها برای ارزیابی نیز هدفمندتر میشود. این پژوهش در پی پاسخگویی به پرسشهای زیر است:
چگونه میتوان نیازهای تصمیمگیرنده را در فرایند انتخاب ماشینآلات و تجهیزات تولیدی وارد کرد؟
چگونه میتوان برای کاهش دخالت نظرهای ذهنی خبرگان و افزایش عینیت وزن شاخصها، با استفاده از ماتریس تصمیم به وزندهی شاخصها پرداخت؟
چگونه میتوان در انتخاب ماشینآلات با رعایت وزندهی عینی و برآوردهسازی حداقل نیازهای تصمیمگیرندگان، یک تصمیم بهتر گرفت؟
2- روش پژوهش
این پژوهش در پی روشی است که نیازهای خریداران ماشینآلات و تجهیزات تولیدی را پیش از تصمیمگیری در مسئله، اعمال کند؛ روشی که بتواند تأثیر شاخصهای فازی و دقیق را همزمان بر تصمیم مشخص کند.وزن شاخصهای تصمیمگیری میتواند در انتخاب مناسبترین گزینه تاثیر زیادی داشته باشد؛ بنابراین تعریف درست از وزن شاخصها بسیار مهم است. تکنیک طراحی مبتنی بر بدیهیات32(AD) این نیازمندیها را پوشش میدهد و نیازهای تصمیمگیرنده را به طور مستقیم در فرایند تصمیمگیری وارد میکند. تکنیک طراحی مبتنی بر بدیهیات در حوزههای گوناگون تصمیمگیری دارای کارایی و سودمندی زیاد و استفاده فراوان است. روش ترکیبی ارائهشده که در ادامه به آن پرداخته شده، تمام اهداف بیان شده را در نظر گرفته است و در آن سعی شده تمام محدودیتهای یک مسئلۀ انتخاب را جوابگو باشد.
2-1- ترکیب روش ضریب همبستگی و انحراف شاخص با طراحی مبتنی بر بدیهیات
در رویکرد پیشنهادی این پژوهش، نخست با استفاده از روش ضریب همبستگی و انحراف شاخص33(CCSD) وزن شاخصهای عینی مسئلۀ انتخاب ماشینآلات به دست میآید، سپس برای انتخاب بهترین گزینه، وزنهای مشخصشده در روش طراحی مبتنی بر بدیهیات استفاده میشود.
2-1-1- تعیین وزن شاخصها
به دلیل ماهیت مسئلۀ انتخاب ماشینآلات و تجهیزات تولیدی، و مهمبودن انتخاب دقیق گزینۀ مدِنظر، استفاده از وزندهی عینی مؤثرتر از روشهای دیگر به نظر میرسد. استفاده از وزندهی عینی و با توجه به اطلاعات واقعی در ماتریس تصمیمگیری، باعث حداقلشدن خطا میشود. اگر چه استفاده از وزنهای عینی باعث افزایش دقت در انتخاب میشود، اما تا جایی که نویسندگان این پژوهش آگاهی یافتهاند و با بررسی مقالات، مشخص شد که تاکنون در روش طراحی مبتنی بر بدیهیات از وزندهی عینی استفاده نشده است. روش CCSD از ترکیب ضریب همبستگی (CC) و انحراف شاخص (SD) برای تعیین وزن شاخصها در تصمیمگیری چندشاخصه و تحلیل حساسیت یکپارچه در تعیین وزن بهره میگیرد. شیوۀ کار اینگونه است که نخست یکی از شاخصها حذف میگردد. اگر ضریب همبستگی شاخص حذفشده بزرگ باشد، پس این شاخص اثر کمی دارد و باید به آن وزنی کمی اختصاص داد و در غیر اینصورت باید به آن وزن زیادی داده شود. همچنین، اگر شاخص یادشده دارای انحراف استاندارد بزرگ باشد یعنی شاخص مهمی است و باید به آن وزن زیای داده شود. در ادامه شیوۀ وزندهی به شاخصها در مسئلۀ انتخاب ماشینآلات و تجهیزات تولیدی شرح داده میشود.
فرض کنید که n گزینه برای انتخاب وجود دارد. شمار شاخصهایی که گزینهها بر اساس آنها سنجیده میشود با نمایش داده میشود. با توجه به این دو موضوع، شکل ماتریس تصمیم به صورت تعریف میشود، که ارزش گزینۀ با توجه به شاخص است.
شاخصها به دو دسته تقسیم میشوند. دسته نخست بیانگر شاخصهایی هستند که ماهیت آنها سود است، که میتوان به کیفیت، میزان انعطافپذیری، خدمات پس از فروش و مانند اینها اشاره کرد. دسته دوم شاخصهایی هستند مانند هزینه، مدتزمان انجام فرایند، و مانند اینها که از ماهیت هزینهای برخوردار هستند. با توجه به سنجشناپذیری ارزشهای داده شده به گزینهها نسبت به شاخصهای مختلف، باید ماتریس تصمیم را بهصورت بهنجار شده تبدیل کرد تا بتوان آنها را با یکدیگر مقایسه نمود. برای این منظور از رابطههای (1) و (2) که بیشترین کاربرد را در روشهای بهنجارسازی دارند، استفاده میشود.
|
(1) |
|
|
(2) |
رابطۀ (1) برای بهنجارسازی شاخصهای با ماهیت سود، و رابطۀ (2) برای بهنجارسازی شاخصهای با خاصیت هزینه استفاده میشود.
در رابطههای بالا
و و
بهترتیب مجموعۀ نمایه برای شاخصهای سود و شاخصهای هزینه و مقدار بهنجار شدۀ هستند. ماتریس بهنجارشدۀ تصمیم را میتوان همانند رابطۀ (3) نشان داد.
|
(3) |
همچنین، بردار وزن شاخصها است که در آن ، و همیشه خواهیم داشت:
|
(4) |
همانگونه که هوانگ و یون34 (1981) اشاره میکند، براساس روش وزندهی افزایشی ساده35 (SAW) مقدار ارزیابی کلی هر گزینۀ تصمیم با استفاده از رابطه (5) به دست میآید. برای محاسبه مقدار ارزیابی کل میتوان هر یک از روشهای تصمیمگیری به کار گرفته شود، زیرا وزنهای اصلی در پایان با استفاده از روش CCSD به دست میآید.
|
(5) |
رابطۀ (5) یک تابع خطی از وزن شاخصها است. هر کدام از گزینههای موجود در فرایند تصمیمگیری که دارای بزرگترین مقدار ارزیابی کلی باشد، به عنوان انتخاب فرایند تصمیمگیری معرفی میشود. تا اینجا به دست آوردن وزن و محاسبۀ رتبه شاخصها به صورت وزندهی ذهنی صورت گرفته است. در روش CCSD برای شروع کار وزندهی به شاخصها، نخست شاخص از مجموعۀ شاخصها حذف میشود. با حذف این شاخص، مقدار ارزیابی کلی برای هر گزینه، بدون درنظرگرفتن شاخص حذفشده، دوباره با استفاده از رابطه (6) محاسبه میشود.
|
(6) |
ضریب همبستگی میان مقدار شاخص و مقدار ارزیابی کل میتواند بهصورت رابطۀ (7) بیان شود:
|
(7) |
که در رابطۀ (7) داریم:
|
(8) |
|
اگر به اندازۀ کافی بزرگ و نزدیک به عدد 1 باشد، پس شاخص و ارزیابی کل که بدون در نظر گرفتن شاخص محاسبه شده است، دارای همان توزیع عددی و رتبهبندی است. به سخن دیگر، به دلیل نزدیکبودن به 1، اثر کمی در تصمیمگیری دارد؛ بنابراین، باید به این شاخص وزن کمی اختصاص داده شود. اما اگر بسیار پایین باشد، دراینصورت بیان میشود که نزدیک به عدد 1- است و ارزیابی کل بدون در نظر گرفتن شاخص دارای توزیع عددی و رتبۀ معکوس است. به سخن دیگر، افزودن به مجموعۀ شاخصها تأثیر چشمگیری در تصمیمگیری و رتبهبندی گزینۀ جایگزین خواهد داشت، ازاینرو باید وزن بسیار زیادی به این شاخص اختصاص داد.
افزون بر این، اگر یکی از شاخصها برای تمام گزینهها تا حدودی مساوی یکدیگر باشند، میتوان آن شاخص را بدون اینکه تأثیری بر مسئلۀ تصمیمگیری و رتبهبندی داشته باشد، حذف کرد. به عبارت دیگر، شاخصهایی با انحراف استاندارد (SD) بزرگتر، باید وزن بیشتری نسبت به آنهایی که انحراف استاندارد کوچکتری دارند، دریافت کنند. با توجه به آنچه گفته شد، میتوان وزن هر شاخص را به صورت رابطۀ (9) تعریف نمود:
|
(9) |
که مقدار انحراف استاندارد از شاخص است و با رابطۀ (10) به دست میآید:
|
(10) |
ریشۀ دوم باعث کمتر شدن اختلاف میان بیشترین و کمترین وزن میشود؛ در صورت نبود ریشه دوم این مقدار، اختلاف بین بیشترین و کمترین وزن بزرگتر میگردد.
با استفاده از روش بیان شده، با دردستداشتن وزنهای اولیه (با توجه به نظرات کارشناسان و خبرگان ارائه میشود) و داشتن ماتریس تصمیم، میتوان به مقدار وزن هر یک از شاخصها دست یافت و حتی برخی از آنان را برای راحتی کار حذف کرد ،. این وزنها به صورت عینی هستند که از روش CCSD به دست میآیند (وانگ و لئو36، 2010).
2-1-2- روش طراحی مبتنی بر بدیهیات در حل مسائل انتخاب ماشینآلات و تجهیزات تولیدی
همانطور که در بخش پیش گفته شد، مطالعات گوناگونی برای حل مسئلۀ انتخاب ماشینآلات و تجهیزات تولیدی وجود دارد. در اکثر این مطالعات از تکنیکهایی استفاده شده است که تنها به مقایسۀ گزینهها با یکدیگر و انتخاب بهترین گزینه در میان گزینههای موجود میپردازند. مشکل این روشها در این است که به گزینههای در نظر گرفته شده، فارغ از توجه به خواستها و مطلوبیتهای تصمیمگیرندگان از هر گزینه در هر شاخص میپردازند. به عنوان مثال در شاخص هزینه، تنها گزینهها مقایسه میشوند و هرکدام هزینۀ پایینتری داشته باشند، مطلوبتر هستند. البته، مشخص نیست میزان مطلوبیت از دیدگاه تصمیمگیرندگان چه دامنهای از هزینهها است؛ یا به عبارتی حداکثر هزینهای که یک سازمان تمایل به پرداخت آن دارد، مشخص و مقایسه نمیشود. در صورتی که اگر این شاخص نیز وجود داشت نه تنها گزینهها با خواستۀ تصمیمگیرندگان مقایسه میشوند، بلکه همچنین این امکان وجود دارد که تعدادی از آنها را از همان ابتدا به دلیل برآورده نساختن خواست سازمان در یک یا چند شاخص حذف و از صرف زمان برای مطالعۀ آنها خودداری کرد. یکی از تکنیکهایی که دارای این قابلیت میباشد، تکنیک AD است. تا جایی که نویسندگان این پژوهش آگاهی دارند، در حل مسائل مربوط به انتخاب ماشینآلات و تجهیزات تولیدی از آن استفاده نشده است. همچنین، مشخص است که در شرایط واقعی شاخصهای انتخاب شده برای مسئلۀ بحث شده هم به صورت دقیق و هم به دلیل نبود اطلاعات دقیق و کامل، از فازی استفاده میشوند. بنابراین، روش AD برای اطلاعات کامل و روش AD فازی برای اطلاعات ناقص ساخته شده و توسعه یافتهاند و همانطور که بیان شد به دلیل اینکه هم شاخصهای کیفی و هم کمی وجود دارد باید از هر دو روش استفاده شود. در بسیاری از کاربردها در دنیای واقعی، برخی از دادههای تصمیم میتوانند به دقت ارزیابی شوند. اما، در برخی دیگر که نمیتوان از دادههای دقیق استفاده نمود، میتوان از عددهای فازی استفاده کرد. تکنیک AD صرفاً به مقایسۀ گزینهها با یکدیگر نمیپردازد، بلکه گزینهها با خواست تصمیمگیرندگان نیز مقایسه و در صورت برآورده نساختن نیازها، حذف میشوند. این قابلیت، تکنیک یاد شده را علیرغم اینکه تاکنون در انتخاب ماشینآلات استفاده نشده است، به گزینهای مناسب برای تصمیمگیری تبدیل میکند.
- معرفی تکنیک طراحی مبتنی بر بدیهیات (AD)
دو تخصیص بدیهی وجود دارد که پایه و اساس این روش را میسازد. وجود تخصیصهای بدیهی مهمترین پایه و اساس روش AD را تشکیل میدهند، که عبارتند از "بدیهی مستقل"37 و "بدیهی اطلاعاتی"38 (منظور از بدیهی آن چیزی است که الزامی است. در واقع، خواستهایی است که به طور بدیهی باید در گزینهها وجود داشته باشند). بدیهی مستقل ضامن حفظ نیازهای وظیفهای (FR)39 است (سا40، 1990). نیازهای وظیفهای یا FRها به عنوان حداقل نیازهای مستقلی هستند که اهداف طرح را بیان میکنند. بدیهی اطلاعاتی تضمین میکند که در میان آن دسته از طرحهایی که بدیهی مستقل را برآورده میکنند، طرحی که کمترین محتوای اطلاعاتی41 را دارا باشد، بهترین طرح است (سا، 2001). اطلاعات که از جهت محتوای اطلاعاتی تعریف میشوند، و با Ii نمایش داده میشوند به سادهترین بیان، احتمال برآوردهسازی FRهای داده شده را نشان میدهند. طرحی که دارای بیشترین احتمال موفقیت باشد به عنوان بهترین طرح معرفی میشود (کولاک و کهرمان42، 2005).
به بیان سادهتر، بدیهی استقلال همان محدودۀ سیستم است که نشاندهندۀ هر یک از گزینههای در دسترس است. محدودۀ طراحی نیز همان نیازهای تصمیمگیرنده براساس هر شاخص است که برای به دست آوردن بدیهی اطلاعاتی یا همان محتوای اطلاعاتی به دست میآید.
برای به دست آوردن محتوای اطلاعاتی، نیاز به مساحت ناحیۀ مشترک بین محدودۀ سیستم و محدودۀ طراحی است. شاخصها در مسئلۀ انتخاب ماشینآلات و تجهیزات تولیدی، فازی و غیرفازی هستند. نحوۀ محاسبۀ محتوای اطلاعاتی متفاوت است که در ادامه نشان داده شده است.
الف) محتوای اطلاعاتی شاخصهای دقیق
در محاسبۀ محتوای اطلاعاتی شاخصهای دقیق ممکن است دو حالت رخ دهد. حالت اول مربوط به گزینههایی است که دارای تابع یکنواخت در محدودۀ سیستم میباشد که این حالت در شکل (1) نشان داده شده است. همچنین نحوۀ محاسبه محتوای اطلاعاتی از رابطه (11) به دست میآید.
|
(11) |
|
در رابطه (11) محتوای اطلاعاتی یک گزینه و احتمال دستیابی گزینۀ بررسیشده به الزامات عملکردی، براساس شاخص بررسیشده است. در اینجا common range اندازۀ مساحت مشترک بین محدودۀ سیستم و محدودۀ طراحی و system range اندازۀ مساحت محدودۀ سیستم گزینۀ بررسیشده است.
شکل (1) محتوای اطلاعاتی در شاخصهای دقیق و یکنواخت
|
(12) |
|
حالت دوم مربوط به گزینههایی است که دارای محدودۀ سیستم به صورت یک متغیر تصادفی پیوسته هستند که با یک تابع نشان داده میشود. با استفاده از رابطۀ (12) محتوای اطلاعاتی گزینۀ مدِ نظر به دست میآید. در این رابطه، نشاندهنده تابع چگالی احتمال گزینۀ بررسی شده است که احتمال موفقیت با درنظرگرفتن تابع چگالی احتمال محدودۀ سیستم با محدودۀ طراحی با کران پایین محدودۀ طراحی و کران بالای محدودۀ طراحی است.
ب) محتوای اطلاعاتی شاخصهای فازی با رویکرد جدید
دادههای فازی با توجه به شرایط مسئله میتواند به صورت مجموعههای فازی یا اعداد فازی باشد. به طور سیستماتیک میتوان اصطلاحات زبانی را به اعداد فازی به صورت طیف 5تایی (ضعیف، متوسط، خوب، خیلیخوب و عالی) تبدیل کرد که در شکل 2 نشان داده شده است. کهرمان و سبی43 (2009) از این طیف برای مسئلۀ فازی طراحی مبتنی بر بدیهیات(FAD)44 استفاده کردهاند. بر اساس شکل (2)، متغیر زبانی ضعیف با مقدار (3/0، 0، 0)، متغیر زبانی متوسط با مقدار (5/0، 35/0، 2/0)، متغیر زبانی خوب با مقدار (7/0، 55/0، 4/0)، متغیر زبانی خیلیخوب با مقدار (9/0، 75/0، 6/0) و متغیر زبانی عالی با مقدار (1، 1، 8/0) نشان داده میشود.
طراحی مبتنی بر بدیهیات فازی (FAD) در محاسبۀ محدودۀ طراحی دارای یک مشکل بزرگ و جدی است. همانطور که بیان شد، معمولاً شاخصها به دو دسته سود و هزینه تقسیم میشوند. بنابراین، مقدار بیشتر در یک گزینه برای شاخص سود و یا پایین بودن مقدار یک گزینه در شاخص هزینه بسیار آشکار در موفقیت آن گزینه برای انتخاب میباشد. با این حال این واقعیت بدیهی در قوانین موجود در FAD نقض شده است.
در مسئلۀ انتخاب ماشینآلات و تجهیزات تولیدی برای مثال، یک شاخص سود که الزامات کارکردی (FR) را با توجه به شکل (2) طراحان "متوسط" انتخاب کرده باشند، در نظر بگیرید. چنانچه از گزینههای موجود یکی دارای محدودۀ سیستم "ضعیف" و دیگری دارای ماهیت" خوب" باشد،ارزش محتوای اطلاعاتی (I) برای هر دو گزینه یکسان خواهد بود؛ در صورتی که تفاوت زیادی بین این دو گزینه وجود دارد. این مسئله برای شاخص هزینه نیز صادق است که یکی از ضعفهای بزرگ FADاست.
شکل (2) بازۀ اعداد فازی مثلثی(کهرومان و سبی، 2009)
حال اگر گزینۀ دیگرِ در شاخص مطرح شده در مثال بالا با توجه به شکل (2) دارای رتبۀ عالی باشد، بنابراین هیچ فضای مشترکی بین الزامات کارکردی (FR) و محدودۀ طراحی وجود ندارد و نتیجۀ آن براساس رابطۀ (11) دارای محتوای اطلاعاتی صفر میشود که باعث حذف گزینۀ موردنظر از تصمیمگیری میشود. گزینۀ حذفشده که در یک شاخص بدون هیچگونه پرداخت اضافی دارای رتبۀ عالی است، میتواند انتخاب مناسبی برای تصمیمگیرندگان باشد. این مسئله برای شاخص هزینه نیز صادق است. پس میتوان چنین بیان کرد که یکی دیگر از ضعفهای AD فازی درنظرنگرفتن مسئلۀ بیانشده در بالا میباشد.
برای برطرفکردن این مشکلات دو رویکرد متفاوت از سوی پژوهشگرانی همچون کهرامان و سبی (2009) و چلیک45 و همکاران (2009) پیشنهاد شد. هر کدام از این رویکردها دارای نواقصی بودند از جمله (1) درنظرنگرفتن الزامات عملکردی مطرح شده تصمیمگیرندگان برای هر شاخص به صورت صحیح؛ (2) حذفنشدن انتخابهایی که با حداقل نیازهای طراحان محدودۀ مشترکی ندارند، و (3) مقایسهپذیر بودن میزان کارایی و اهمیت هر گزینه با گزینههای دیگر برای اینکه محدودیتهای بیان شده بررسی شوند. نویسندگان این پژوهش، رویکرد زیر را مطرح کردند، که به شرح آن پرداخته میشود.
فرض کنید عدد فازی مثلثی برای محدودۀ طراحی یا همان الزامات عملکردی، و عدد فازی مثلثی برای محدودۀ سیستم تعریف شود. با توجه به شکل (3) فرض بر این است که شاخص بررسیشده با ماهیت سود و است.
شکل (3)محدودۀ طراحی، محدودۀ سیستم و محدودۀ مشترک
محتوای اطلاعاتی در شکل حاضر را میتوان با استفاده از FAD معمولی محاسبه کرد، زیرا دارای محدودۀ مشترک است و باید مساحت مثلث به دست آورد؛ مساحت مثلث را میتوان بهصورت رابطۀ (13) محاسبه کرد.
|
(13) |
قاعدۀ مثلث که است به راحتی دردسترس است. اما برای به دست آوردن ارتفاع مثلث () باید نقطۀ را داشت. از آنجا که این نقطه بر روی دو خط راست () و () است میتوان با داشتن معادله خطهای یاد شده و با استفاده از شیب آنها به مختصات نقطۀ موردنظر دست یافت.
|
(14) |
|
که با برابر قراردادن دو رابطۀ بالا میتوان مقدار () را از رابطه (15) به دست آورد.
|
(15) |
با استفاده از رابطۀ (16) میتوان مساحت مثلث مدنظر که برابر با مساحت ناحیۀ مشترک است، به دست آورد.
|
(16) |
همچنین مساحت محدودۀ سیستم را میتوان از رابطۀ (17) به دست آورد.
|
(17) |
با توجه به روابط گفتهشده میتوان محتوای اطلاعاتی را در روش جدید بهصورت رابطۀ (8) بیان کرد.
|
(18) |
همچنین، در حالتی که باشد، میتوان محتوای اطلاعاتی را همانند روند بالا محاسبه کرد. نتیجۀ نهایی به صورت رابطۀ (19) خواهد بود.
|
(19) |
همانگونه که در شکل (3) دیده میشود، اگر باشد، محدودۀ مشترک صفر خواهد بود و با توجه به شاخص سود بررسیشده، گزینۀ مدِنظر از محدودۀ طراحی کمتر است، بنابراین، محتوای اطلاعاتی برابر با بینهایت () در نظر گرفته میشود. اما تا اینجا محدودیتهای بیان شده رفع نشدهاند. این محدودیتها زمانی اتفاق میافتند که در شاخصهایی با "ماهیت سود" محدودۀ طراحی توسط طراحان پایینتر از محدودۀ سیستم در نظر گرفته شود. به عنوان مثال با توجه به شکل (4) اگر محدودۀ طراحی یک شاخص توسط طراحان "متوسط" در نظر گرفته شود و در مثال فرضی، گزینۀ اول در شاخص موردنظر که ماهیت سود دارد، "خیلیخوب" و گزینۀ دوم "عالی" کسب کنند، بنابراین، محدودیتهایی که به دنبال رفع آن هستیم، شکل میگیرد. شکل (4) این موضوع را به تصویر میکشد.
|
|
|
شکل (4) محدودۀ طراحی پایینتر از محدودۀ سیستم در شاخص با ماهیت سود |
همانطور که در شکل (4) نمایش داده شده است، هیچ مساحت مشترکی بین محدودۀ طراحی و محدودۀ سیستم وجود ندارد و طبق AD فازی معمولی هر گزینه با این خاصیت، دارای محتوای اطلاعاتی بینهایت شده و از چرخۀ تصمیمگیری حذف میشود که مخالف با واقعیت است.
پس به طور خلاصه روش پیشنهادی در شاخص با ماهیت سود باید دربرگیرندۀ موارد زیر باشد:
اگر محدودۀ سیستم پایینتر از محدودۀ طراحی باشد و بین آنها هیچ مساحت مشترکی وجود نداشته باشد، پس محتوای اطلاعاتی (I) برای گزینۀ بررسیشده برابر بینهایت است؛
اگر محدودۀ سیستم پایینتر از محدودۀ طراحی باشد و بین آنها محدودۀ مشترک وجود داشته باشد، با استفاده از رابطۀ (18) محتوای اطلاعاتی آن به دست میآید
اگر محدودۀ سیستم دقیقاً منطبق با محدودۀ طراحی باشد، محتوای اطلاعاتی برای گزینۀ مدِنظر صفر قرار داده شود؛
اگر محدودۀ سیستم بالاتر از محدودۀ طراحی باشد، برای اینکه گزینۀ مدنظر حذف نشود، با استفاده از بهبود محتوای اطلاعاتی و روشی که پیشنهاد شده است میتوان این مهم را انجام داد.
در تکنیک AD که تاکنون ارائه شده است، گزینهها بر اساس جمع محتوای اطلاعاتی که از شاخصهای مختلف کسب میکنند، رتبهبندی میشوند، و هر گزینه که دارای مجموع محتوای اطلاعاتی کوچکتری باشد، انتخاب میشود. همچنین کمترین مقدار محتوای اطلاعاتی که در روش AD میتواند به یک گزینه براساس یک شاخص اختصاص داده شود، صفر است؛ این مقدار به گزینهای اختصاص داده میشود که محدودۀ سیستم آن، منطبق با محدودۀ طراحی باشد. اما زمانی که محدودۀ سیستم بهتر از محدودۀ طراحی باشد باید به محتوای اطلاعاتی عددی تعلق گیرد که بهتر از صفر باشد. بنابراین، در رویکرد جدید باید از اعداد منفی برای نشاندادن محتوای اطلاعاتی استفاده کرد، یعنی اعداد منفی دارای ارزش بیشتری برای انتخاب گزینهها هستند. بهدلیل کمبودی که عدد فازی مثلثی محدودۀ طراحی دارد، باید به یک عدد فازی ذوزنقهای تبدیل شود. این عدد از ابتدای محدودۀ طراحی تا پایان محدودۀ سیستم در نظر گرفته میشود. شکل (5) بیانگر این موضوع است.
شکل(5) محدودۀ طراحی با عدد فازی ذوزنقهای در روش پیشنهادی
از آنجا که تابع لگاریتمی در پایۀ 2 در بازۀ ، یک عدد منفی است و هرچه به سمت صفر نزدیکتر باشد، نتیجۀ منفی بزرگتری دارد. بنابراین، میتوان از این فرصت برای محاسبۀ محتوای اطلاعاتی استفاده کرد. برای انجام این کار نیاز به یک "مقدار" با ارزش کوچکتر از 1 است، که از عدد 1 در لگاریتم با پایۀ 2 باید کسر شود. هر چه میزان عدد به دستآمده از رابطۀ (20)، به صفر نزدیکتر باشد، نتیجه کار عدد منفی بزرگتری خواهد بود. این "مقدار" با استفاده از رابطۀ (20) محاسبه میشود.
|
(20) |
بنابراین، هنگامی که (بیانگر حالتی است که محدودۀ طراحی پایینتر از محدودۀ سیستم باشد)، میتوان با استفاده از رابطۀ زیر محتوای اطلاعاتی را محاسبه کرد. با توجه به شکل (5)، نشان دهندۀ مساحت ذوزنقه، نشان دهندۀ مساحت عدد فازی مثلثی محدودۀ طراحی و نشان دهندۀ مساحت عدد فازی مثلثی محدودۀ سیستم هستند. اگر
باشد، common areaبزرگتر از صفر است؛ زیرا در این حالت حتماً همپوشانی خواهیم داشت. همچنین در رابطۀ (21) به دلیل اینکه دوبار در محاسبات، این مقدار مساحت از مساحت کل ذوزنقه کسر میشود، پس باید یک بار به مجموع مساحتها افزوده شود. اما در هنگامی که آنگاه هیچ همپوشانی وجود ندارد و مقدار common area برابر صفر خواهد بود.
|
(21) |
برای اثبات رابطۀ (21) که همه محدودیتهای بیان شده را برآورده کرده است، شکل (4) را در نظر میگیریم. رابطۀ برای به دست آوردن مساحت میان دو محدودۀ سیستم و طراحی است. هرچه این مساحت بیشتر باشد، مقدار رابطۀ (20) بزرگتر، و نتیجه آن مقدار منفی بیشتری برای رابطۀ (21) است که برای بهدست آوردن محتوای اطلاعاتی از آن استفاده میشود. بهعنوان مثال اگر طراحان محدودۀ طراحی را "متوسط" در نظر بگیرند، و دو گزینه با محدودۀ سیستم "خیلیخوب" و "عالی" وجود داشته باشد، مساحتی که بین محدودۀ طراحی و گزینه با محدودۀ سیستم "خیلیخوب" وجود دارد، کمتر از مساحتی است که بین محدودۀ طراحی و گزینه با محدودۀ سیستم "عالی" وجود دارد. در نتیجه، عدد منفی به دست آمده از رابطۀ (21) برای گزینه با محدودۀ سیستم خیلیخوب کمتر از عدد منفی به دست آمده از رابطۀ (21) برای گزینه با محدودۀ سیستم عالی، است. مساحت ناحیۀ مشترک از رابطۀ (22) محاسبه میشود.
|
(22) |
با درنظرگرفتن تمام استدلالها، میتوان رابطۀ نهایی «محاسبۀ محتوای اطلاعاتی» برای تمام شاخصهایی که فازی و با ماهیت سود هستند، بهصورت رابطۀ (23) بیان کرد.
|
(23) |
همانطور که پیشتر نیز گفته شد، همه محاسبات و استدلالهای انجامگرفته، برای شاخصهای با ماهیت سود صورت پذیرفته است که رابطۀ (23) خروجی این محاسبات است. برای شاخصهای با ماهیت هزینه نیز میتوان مانند آنچه انجام گرفت، به اثبات رابطۀ مطابق با این نوع شاخصها پرداخت، یعنی محدودیتهای بیان شده برای شاخصهای با ماهیت هزینه، زمانی رخ میدهد که محدودۀ طراحی بالاتر از محدودۀ سیستم باشد (یعنی محدودۀ سیستم نسبت به آنچه طراحان محدودۀ طراحی انتخاب کردهاند دارای هزینۀ کمتری است).
بنابراین، برای شاخصهای با ماهیت هزینه، محاسبۀ محتوای اطلاعاتی به صورت رابطۀ (24) انجام میگیرد.
|
(24) |
در شاخصهای با ماهیت هزینه مقدار مساحت مشترک از رابطۀ (25) محاسبه میشود.
|
(25) |
2-1-3- تأثیر وزن در محتوای اطلاعاتی
برای اینکه تأثیر وزن هر یک از شاخصها را در محتوای اطلاعاتی بتوان تأثیر داد، باید از رابطۀ (26) استفاده کرد (کولاک و کهرمان، 2005).
|
(26) |
وزنهای هر شاخص با استفاده از روش CCSD به دست آمده است.
چون ماتریس بهدستآمده از محتوای اطلاعاتی گزینهها براساس شاخصها ممکن است دارای اعداد منفی باشد، رابطۀ تأثیر وزن (26) را نمیتوان برای آنها به کار برد. از اینرو، میتوان با استفاده از تغییر متغیر، همه عددهای ماتریس محتوای اطلاعاتی را به صفر و اعداد مثبت تبدیل کرد. برای این کار، به صورت سطری و برای هر شاخص، کمترین عدد منفی را انتخاب و همه عددهای سطر را از کمترین عدد منفی که دارای بیشترین ارزش است، کم میکنیم. همچنین، ممکن است در سطری عدد منفی وجود نداشته باشد که آن سطر را بدون تغییر در ماتریس نهایی اعمال میکنیم. در ماتریس به دست آمده همه عددها مثبت یا صفر هستند. این تغییرات هیچ تأثیری بر نتایج نخواهد داشت؛ زیرا فاصلۀ میان محتوای اطلاعاتی به دست آمده برای هر گزینه براساس هر شاخص حفظ خواهد شد. پس از تأثیر دادن وزن با استفاده از رابطۀ (26)، میتوان با جمع محتوای اطلاعاتی مربوط به هر شاخص که وزن بر روی آنها تاثیر داده شده است، محتوای اطلاعاتی کل را برای هر گزینه به دست آورد. گزینهای که دارای کمترین مقدار محتوای اطلاعاتی شد، گزینه مد نظر است.
3- یافتههای پژوهش
انتخاب شاخصها برای حل مسئلۀ تصمیمگیری که در این پژوهش انتخاب ماشینآلات و تجهیزات تولیدی است، بسیار ضروری است. به همین دلیل چندین راه برای انتخاب شاخصهای تصمیمگیری به کار گرفته شد.
در مرحلۀ نخست، با گردآوری اطلاعات دستگاههای تراشکاری CNC از وبگاهها و فروشندههای مختلف، شاخصهای مؤثر در این نوع ماشینها شناسایی شد. سپس، بر اساس دیدگاه کارشناسان و کاربران دستگاههای تراشکاری CNC در شرکت صاشیراز، از میان شاخصهای شناسایی شده، آنهایی که دارای اهمیت ویژه بودند به عنوان شاخص مؤثر در مسئلۀ این پژوهش انتخاب شد.
در مرحلۀ دوم، در جلسهای که مدیران و خبرگان و متخصصان مکانیک آشنا به دستگاههای تراشکاری CNC حضور داشتند، شاخصهای دیگری که بهصورت تخصصی مربوط به فعالیتهای مدِنظر در صاشیراز بود، شناسایی شد. شاخصهای شناساییشده برای حل مسئله انتخاب ماشین تراشکاری CNC در شرکت صاشیراز شامل موارد زیر است:
1- هزینه (قیمت تمامشدۀ دستگاه تا نصب در شرکت)؛
2- میزان حرکت محور عرضی ماشین تراش؛
3- میزان حرکت محور طولی ماشین تراش؛
4- قطر تراشکاری؛
5- طول تراشکاری (طول قطعۀ کار در خط تولید)؛
6- درصد خرابی (میزان خرابی یک دستگاه در 1000 قطعۀ کاری)؛
7- قابلیت سازگاری (میزان سازگاری ماشین جدید با خط تولید)؛
8- سرویس پشتیبانی؛
9- بهرهوری (توان دستگاه در ارائه خدمت به شرکت، آسانی کار اپراتور با دستگاه، مقدار زمان قابلاستفادهبودن دستگاه در روز و در کل دقت و سرعت عمل دستگاه در کار)؛
10- محیط زیست (فیلترهای جلوگیرنده از گرد و غبار و صدای کم دستگاه در حین کار).
با توجه به نظر کارشناسان صاشیراز و ماهیت شاخصهای قابلیت سازگاری، سرویس پشتیبانی، بهرهوری و محیط زیست، و این چهار شاخص به صورت فازی در نظر گرفته شدهاند.
ماتریس تصمیمگیری بر اساس شاخصهای ارائهشده و گزینههای در دسترس شرکت صاشیراز تشکیل میشود. براین اساس، پس از تحقیق و بررسی بازارهای داخلی و خارجی کارشناسان به هشت گزینۀ مناسب با شرایط قابل قبول برای خرید، دست یافتند. این هشت گزینه از چهار شرکت متفاوت که در مدلهای مختلف و با شرایط منحصر به خودشان طراحی و وارد بازار شدهاند، انتخاب شدهاند. دستگاههای حاضر تراشکاری CNC به دو صورت بستر تخت و بستر مایل هستند. در جدول (1) ماتریس تصمیمگیری مسئلۀ انتخاب ماشین تراشکاری CNC در صاشیراز نشان داده شده است. این ماتریس بیانگر دادههایی است که برای هر گزینه به انتخاب کارشناسان یا از مشخصات اصلی دستگاه استخراج شده است.
برای تعیین وزن شاخصها با استفاده از روش CCSD که برگرفته از ضریب همبستگی و انحراف شاخص میباشد، از رابطۀ (7) برای محاسبه ضریب همبستگی و از رابطۀ (10) برای محاسبۀ انحراف شاخص، استفاده شده و پس از آن با استفاده از رابطۀ (9) وزن هر شاخص با استفاده از روش CCSD محاسبه شده است. نتایج محاسبات در جدول (2) آمده است.
جدول (1) ماتریس تصمیمگیری مسئلۀ انتخاب ماشین تراش CNC در صاشیراز
|
دستگاهها شاخصها |
VMC-1050 |
VMC-125H |
TC20 |
TC50 |
CAK 50*850 |
CAK 100 |
HTC 50N |
HTC 2050 |
|
هزینه (10 هزار دلار) |
2/5-8/4 |
5/5-2/5 |
85/4-5/4 |
5/5-1/5 |
9/3-1/3 |
5/5-9/4 |
6-5/5 |
5-5/4 |
|
حرکت محور عرضی (mm) |
500-0 |
800-0 |
170-0 |
290-0 |
250-0 |
505-0 |
270-0 |
153-0 |
|
حرکت محور طولی (mm) |
800-0 |
1143-0 |
400-0 |
1040-0 |
850-0 |
2800-0 |
1600-0 |
530-0 |
|
قطر تراشکاری روی میز (mm) |
200-0 |
220-0 |
420-0 |
528-0 |
500-0 |
1000-0 |
500-0 |
260-0 |
|
طول تراشکاری روی میز (mm) |
400-0 |
420-0 |
520-0 |
1125-0 |
890-0 |
2650-0 |
1500-0 |
500-0 |
|
درصد خرابی در 1000 عدد |
2/0-1/0 |
2/0-1/0 |
3/0-15/0 |
3/0-15/0 |
35/0-1/0 |
35/0-1/0 |
15/0-0 |
15/0-0 |
|
قابلیت سازگاری (فازی) |
ضعیف |
ضعیف |
عالی |
عالی |
خوب |
خوب |
متوسط |
متوسط |
|
سرویس و پشتیبانی (فازی) |
خوب |
خوب |
ضعیف |
ضعیف |
عالی |
عالی |
خیلیخوب |
خیلیخوب |
|
بهرهوری (فازی) |
خوب |
خوب |
متوسط |
متوسط |
خیلیخوب |
خیلیخوب |
عالی |
عالی |
|
محیط زیست (فازی) |
عالی |
عالی |
خوب |
خوب |
عالی |
عالی |
متوسط |
متوسط |
جدول (2) وزن شاخصها با استفاده از روش CCSD
|
شاخص |
وزن |
شاخص |
وزن |
|
هزینه |
102/0 |
درصد خرابی |
138/0 |
|
حرکت محور عرضی |
119/0 |
قابلیت سازگاری |
129/0 |
|
حرکت محور طولی |
063/0 |
سرویس و پشتیبانی |
07/0 |
|
قطر تراشکاری روی میز |
062/0 |
بهرهوری |
108/0 |
|
طول تراشکاری روی میز |
069/0 |
محیط زیست |
140/0 |
جدول (3): محدودۀ طراحی برای هر شاخص
|
شاخص |
محدودۀ طراحی |
شاخص |
محدودۀ طراحی |
|
هزینه (10 هزار دلار) |
حداکثر 3/5 |
درصد خرابی در 1000 عدد |
175/0-0 |
|
حرکت محور عرضی (mm) |
بالای 150 |
قابلیت سازگاری (فازی) |
خوب |
|
حرکت محور طولی (mm) |
بالای 500 |
سرویس و پشتیبانی (فازی) |
متوسط |
|
قطر تراشکاری روی میز (mm) |
بالای 180 |
بهرهوری (فازی) |
خوب |
|
طول تراشکاری روی میز (mm) |
بالای 300 |
محیط زیست (فازی) |
خوب |
پس از تعیین وزن با توجه به نظرات کارشناسان شرکت، محدودۀ طراحی مربوط به هر شاخص مشخص شد. محدودۀ طراحی بیانگر الزاماتی است که براساس نظر تصمیمگیرندگان باید در مسئله تأثیر داده شود. جدول (3) الزامات کارشناسان شرکت را نشان داده است.
در مسئلۀ کنونی، شاخصها در روش طراحی مبتنی بر بدیهیات به سه دسته گروهبندی میشوند: دستۀ نخست، شاخصهای دقیق با تابع توزیع احتمال یکنواخت است. شاخصهای حرکت محور عرضی، حرکت محور طولی، قطر تراشکاری روی میز و طول تراشکاری روی میز در این دسته جای میگیرند. دستۀ دوم، شاخصهای دقیقی هستند که دارای تابع توزیع احتمال غیریکنواخت میباشند. شاخص هزینه و شاخص میزان درصد خرابی در 1000 عدد از جمله شاخصهای این دسته هستند و دستۀ سوم، شاخصهای فازی است که دربرگیرنده شاخصهای قابلیت سازگاری، سرویس و پشتیبانی، بهرهوری و ایمنی و محیط زیست است. محتوای اطلاعاتی برای این شاخصها با استفاده از رویکرد پیشنهادی نویسندگان این پژوهش محاسبه میشود. نتیجۀ محاسبه محتوای اطلاعاتی برای گزینهها براساس شاخصها، در جدول (4) نشان داده شده است.
جدول (4) ماتریس محتوای اطلاعاتی
|
دستگاهها شاخصها |
VMC-1050 |
VMC-125H |
TC20 |
TC50 |
CAK 50*850 |
CAK 100 |
HTC 50N |
HTC 2050 |
|
هزینه |
0 |
653/1 |
0 |
224/1 |
0 |
139/1 |
0 |
|
|
حرکت محور عرضی |
514/0 |
298/0 |
08/3 |
05/1 |
322/1 |
508/0 |
172/1 |
673/5 |
|
حرکت محور طولی |
415/1 |
813/0 |
946/0 |
28/1 |
284/0 |
542/0 |
132/4 |
|
|
قطر تراشکاری روی میز |
322/3 |
458/2 |
808/0 |
602/0 |
644/0 |
286/0 |
644/0 |
699/0 |
|
طول تراشکاری روی میز |
2 |
81/1 |
241/1 |
448/0 |
593/0 |
172/0 |
322/0 |
322/1 |
|
درصد خرابی در 1000 عدد |
558/0 |
558/0 |
265/1 |
265/1 |
842/1 |
842/1 |
0 |
0 |
|
قابلیت سازگاری |
646/0- |
464/0- |
0 |
0 |
17/3 |
17/3 |
||
|
سرویس و پشتیبانی |
125/0- |
125/0- |
755/3 |
755/3 |
93/0- |
93/0- |
415/0- |
415/0- |
|
بهرهوری |
0 |
0 |
17/3 |
17/3 |
125/0- |
125/0- |
646/0- |
646/0- |
|
محیط زیست |
646/0- |
646/0- |
0 |
0 |
646/0- |
646/0- |
17/3 |
17/3 |
جدول (5) تأثیر وزن در ماتریس محتوای اطلاعاتی
|
دستگاهها شاخصها |
VMC-1050 |
VMC-125H |
TC20 |
TC50 |
CAK 50*850 |
CAK 100 |
HTC 50N |
HTC 2050 |
|
هزینه |
0 |
053/1 |
0 |
02/1 |
0 |
01/1 |
0 |
|
|
حرکت محور عرضی |
0037/0 |
E-582/3 |
143/1 |
006/1 |
034/1 |
0034/0 |
019/1 |
23/1 |
|
حرکت محور طولی |
022/1 |
037/0 |
414/0 |
016/1 |
E-91/2 |
E-599/5 |
093/1 |
|
|
قطر تراشکاری |
077/1 |
057/1 |
032/0 |
0003/0 |
0008/0 |
E-971/1 |
00083/0 |
033/1 |
|
طول تراشکاری |
138/0 |
125/0 |
086/0 |
E-683/8 |
0005/0 |
E-1283/8 |
E-837/7 |
0912/0 |
|
درصد خرابی |
0146/0 |
0146/0 |
033/1 |
033/1 |
088/1 |
088/1 |
0 |
0 |
|
قابلیت سازگاری |
0 |
0 |
0026/0 |
0026/0 |
181/1 |
181/1 |
||
|
سرویس و پشتیبانی |
045/0 |
045/0 |
114/1 |
114/1 |
0 |
0 |
E-564/7 |
E-564/7 |
|
بهرهوری |
00082/0 |
00082/0 |
149/1 |
149/1 |
E-547/4 |
E-547/4 |
0 |
0 |
|
محیط زیست |
0 |
0 |
0042/0 |
0042/0 |
0 |
0 |
198/1 |
198/1 |
|
جمع محتوای اطلاعاتی |
ردگزینه |
ردگزینه |
ردگزینه |
742/5 |
141/3 |
*107/2 |
ردگزینه |
828/5 |
پس از بهدستآوردن محتوای اطلاعاتی، نخست با استفاده از روش بیانشده دادهها را بهنجار کرده تا اعداد منفی از جدول حذف شوند. سپس، وزنهای بهدست آمده از روش CCSD را در محتوای اطلاعاتی تأثیر داده و جمع محتوای اطلاعاتی کل برای هر گزینه مشخص شد (جدول 5).
همانگونه که در جدول (5) دیده میشود، کمترین جمع محتوای اطلاعاتی مربوط به ماشین تراشکاری ""CAK 100 است و بهعنوان بهترین گزینه براساس خواستههای شرکت انتخاب میشود.
برای مقایسۀ توان کاربردی روش پیشنهادی این پژوهش، مسئلۀ انتخاب ماشین با دو روش دیگر نیز حل شد. در زیر یافتههای به دست آمده ارائه شده است.
مسئلۀ انتخاب ماشین تراش CNC با روش تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) نیز حل شده است. بهاینمنظور ابتدا، شاخصهای فازی به اعداد نظیر تبدیل شد. آنگاه با بکارگیری الگوریتم روش تحلیل سلسلهمراتبی، ماشین HTC50N بهعنوان گزینۀ برتر به دست آمد. این در حالی است که در روش طراحی مبتنی بر بدیهیات، ماشین یادشده از آن دسته گزینههایی است که بهدلیل قرارنگرفتن در محدودۀ طراحی، از مجموعۀ گزینهها حذف شد. این موضوع بیانگر توانمندی روش طراحی مبتنی بر بدیهایت است که با درنظرگرفتن محدودۀ طراحی، الزامات انتخابکننده را در مدل مسئله در نظر میگیرد؛ درحالیکه روش تحلیل سلسلهمراتبی به چنین چیزی توجه ندارد.
همچنین، مسئلۀ یاد شده با روش تاپسیس نیز حل شد. پاسخ نهایی در روش تاپسیس همانند پاسخ روش تحلیل سلسلهمراتبی، ماشین HTC50N بود. ازاینرو، روش تاپسیس نیز گزینهای را بهعنوان بهترین گزینه معرفی کرد که با معیارهای انتخابکنندگان سازگاری ندارد. افزون بر این، میزان اختلاف و طبقهبندی که روش تاپسیس میان گزینهها به دست آورده است نادقیق و غیراستاندارد است؛ زیرا معیارهای کیفی به درستی و براساس استاندارد واقعی که برای گزینهها وجود دارد، مدِنظر قرار نمیگیرد.
4- نتیجهگیری
همان گونه که بیان شد، یکی از مسائلی که در دنیای امروز، از تصمیمگیری برای حل آن استفاده میشود، مسئلۀ انتخاب ماشینآلات و تجهیزات تولیدی است. انتخاب ماشینآلات از مسائل اصلی در سازمانهای تولیدی است. تعداد و ظرفیت و نوع کارکردهای یک دستگاه، بر هزینههای سازمان و همچنین اقتصادیبودن آن، تأثیر شگرف دارد. ازاینرو، مسئلۀ انتخاب ماشینآلات یکی از چالشهای اساسی مدیران است. انتخاب ماشینآلات یک فرایند خوبتعریفشده نیست. این به آن دلیل است که شاخصهای گوناگونی بر روی این انتخاب تأثیر میگذارند. این واقعیت باعث میشود تا انتخاب ماشینآلات، یک مسئلۀ تصمیمگیری پیچیده و چندشاخصه باشد.
در این پژوهش روشی ارائه شد که افزون بر درنظرگرفتن همۀ محدودیتهای موجود در یک مسئلۀ تصمیم گیری، بهترین جواب را به تصمیمگیرندگان ارائه میکند. این روش از ترکیب دو روش CCSD و طراحی مبتنی بر بدیهیات به دست آمده است. در این روش ابتدا، با استفاده از روش CCSD وزن شاخصها بهصورتِ عینی و با استفاده از ماتریس تصمیمگیری بدست میآید. پس از آن با استفاده از روش طراحی مبتنی بر بدیهیات بهترین گزینه شناسایی میشود.
نتایج این پژوهش نشان داد که برونداد روش پیشنهادی با دیگر روشهای شناختهشده در زمینۀ رتبهبندی، تفاوتهای زیادی دارد. بکارگیری مفهوم محدودۀ طراحی باعث اعمال مستقیم دیدگاه و محدودیتهای انتخابکنندگان در مسئله میگردد. این کار باعث میشود گزینههایی از فرایند انتخاب حذف شوند که اگر چه خوب هستند اما با نظرات انتخابکنندگان سازگار نیستند. از دیگر سودمندیهای این روش، توجه همزمان به معیارهای کمی و کیفی است که در دیگر روشهای همانند امکانپذیر نیست. هرچند در برخی از روشها مانند تحلیل سلسلهمراتبی با تبدیل معیارهای کیفی به کمی، آنها را در محاسبه وارد میکند، اما تبدیل یادشده باعث نادقیقشدن معیارهای تصمیمگیری میشود. همچنین، روش طراحی مبتنی بر بدیهیات فاصلۀ میان گزینهها را حفظ میکند؛ درحالیکه در روشهای دیگر، اندازۀ فاصله مطرح نیست و تنها رتبهبندی گزینهها ارئه میشود. روش پیشنهادی به همۀ شاخصها وزنهای عینی میدهد، اما روشهای دیگر (مانند تحلیل سلسلهمراتبی) بیشتر از وزندهی ذهنی استفاده میکنند، درنتیجه اشتباه ذهنی پاسخدهندگان در تخیصص وزنها میتواند به انتخاب نادرست در فرایند تصمیمگیری رهنمون شود. وزنهای عینی در مقایسه با وزنهای ذهنی از اشتباه کمتری برخوردار است.
در این پژوهش برای نخستینبار در مسئلۀ انتخاب ماشینآلات از روشی استفاده شده است که افزون بر توجه به نیازهای تصمیمگیرندگان، در فرایند حل مسئله میتواند شاخصهای فازی و دقیق را همزمان در نظر بگیرد. همچنین، در روش طراحی مبتنی بر بدیهیات فازی محدودیتهای درخور توجهی وجود داشت که با استفاده از رویکرد پیشنهادی این پژوهش، میتوان مشکلات موجود در فرایند انتخاب را برطرف کرد. پیشنهاد میشود برای توسعۀ کاربردهای روش ترکیبی پیشنهادی، مسئلههای دیگر تصمیمگیری نیز با این روش حل شوند.
منابع
بخشی کیادهی، مهران.، بانکی، محمدتقی.،و جوانشیر، حسن. (1389). «مدیریت استراتژیهای انتخاب ماشینآلات در پروژههای عمرانی»، بنا،42، 21-30.
حاذقی، محمدهادی. ه. (1388). «انتخاب فناوری تجهیزات نظامی از روش AHP فازی و آنالیز توسعۀChange»، مدیریت نظامی، 63-94.
عبداله زاده، وحید.، محلوجی، هاشم.،و کریم معجنی، الناز. (1384). «ارزیابی و انتخاب تجهیزات گنتریکرین با استفاده از روش AHPگروهی»، چهارمین کنفرانس بینالمللی مهندسی صنایع، تهران.
Abou Gamila, M., & Motavalli, S. (2003). "A modeling technique for loading and scheduling problems". Robot. Comp.-Integ. Manu, 19 (1), 45–54.
Alberti, M., & Ciurana, J. (2009). "Design of a decision support system for machine tool selection based on machine characteristics and performance tests". Journal of intellgent and facturing, 22 (2), 263-277.
Almutawa, S., Savsar, M., & Al-rashidan, K. (2005). "Optimum machine selection in multistag e manufacturing systems". Internati onal Journal of Product ion Research, 43 (6), 1109 – 1126.
Buyurgan, N., Saygin, C., & Kilic, S.E. (2004). "Tool allocation in flexible manufacturing systems with toolalternatives". Robotics and Computer-Integrated Manufacturing, 20 (4), 341–349.
Celik, M., Kahraman, C., Cebi, S., & Er, I. (2009). "Fuzzy axiomatic design-based performance evaluation model for docking facilities in shipbuilding industry: The case of Turkish shipyards". Expert Systems with Applications, 36 (1), 599–615.
Chan, F., & Swarnkar, R. (2006). "Ant colony optimization approach to a goal programming model for a machine tool selection and operation allocation problem in an FMS". Robotics and Computer-Integrated Manufacturing, 22 (4), 353–362.
Chan, F., Ip, R., & Lau, H. (2001). "Integration of expert system with analytic hierarchy process for the design of material handling equipment selection system". Journal of Materials ProcessingTechno;ogy, 116 (2), 137–145.
Chan, F., Mak, K., Luong, L., & Ming, X. (1998). "Machine-component grouping using genetic algorithms". Robotics and Computer-Integrated Manufacturing, 14 (5), 339–346.
Chan, F.T.S., Swarnkar, R., & Tiwari, M.K. (2005). "Fuzzy goal-programming model with an artificial immune system (AIS) approach for a machine tool selection and operation allocation problem in a flexible manufacturing system". International Journal of Production Research, 43 (19), 4147 – 4163.
Chou, Y.C., & Hong, I.H. (2000). "A methodology for product mix planning in semiconductor foundry manufacturing" . IEEE Transactions on Semiconductor Manufacturing, 13 (3), 278–285.
Chtourou, H., Masmoudi, W., & Maalej, A. (2005). "An expert system for manufacturing systems machine selection". Expert Systems with Applications, 28 (3), 461–467.
Cil, I. (2004). "Internet-based CDSS for modern manufacturing processes selection and justification". Robotics and Computer-Integrated Manufacturing , 20 (3), 177–190.
Delen, D., & Pratt, D. (2006). "An integrated and intelligent DSS for manufacturing systems". Expert Systems with Applications, 30 (2), 325–336.
Duran, O., & Aguilo, J. (2008). "Computer-aided machine-tool selection based on a Fuzzy-AHP approach". Expert Systems with Applications, 34 (3), 1787–1794.
Ertugrul Karsak, E., & Kuzgunkaya, O. (2002). "A fuzzy multiple objective programming approach for the selection of a Flexible manufacturing system. International Journal of Production Economics, 79 (2), 101- 111.
Gerrard, W. (1988). "Selection procedures adopted by industry for introducing new machine tools". Fourth Natl, Conf. on Production Research (pp. 525-531). London: Aduanees in Manufacturing Technology.
Gutierrez, R., & Sahinidis, N. (1996). "A Branch- and-Approach for Machine Selection in just-in-time Manufacturing System". 34 (3), 797-818.
Haddock, J., & Hartshorn, T. (1989). A decision support system for specific machine selection". Journal of Computer. Industrial. Engineering, 16 (2), 277–286.
Hwang, C., & Yoon, K. (1981). Multiple Attribute Decision-making. Methods and Applications, Springer, Berlin.
Jahromi, M., & Tavakkoli-Moghaddam, R. (2011). "A novel 0-1 linear integer programming model for dynamic machine-tool selection and operation allocation in a flexible manufacturing system". Journal of Manufacturing Systems, 31 (2), 224-231.
Jha, N., & Jha, P. (1998). "Integrated automatic optimal design of manufacturing systems". Journal of Materials Processing Technology, 73 (1), 30–41.
Kahraman, C., & Cebi, S. (2009). "A new multi-attribute decision making method:Hierarchical fuzzy axiomatic design." Expert Systems with Applications, 36 (3), 4848–4861.
Karsak, E. E., & Kuzgunkaya, O. (2002). "A fuzzy multiple objective programming approach for the selection of a flexible manufacturing system". Production Economics, 79 (2), 101-111.
Konak, A., Kulturel-Konak, S., & Azizoglu, M. (2008). "Minimizing the number of tool switching instants in Flexible Manufacturing Systems". International Journal of Production Economics, 116 (2), 298–307.
Kulak, O., Kahraman, C. (2005a). "Fuzzy multi-attribute selection among transportation companies using axiomatic design and analytic hierarchy process". Information Sciences, 170 (2), 191–210.
Kulak, O., & Kahraman, C. (2005b). "Multi-attribute comparison of advanced manufacturing systems using fuzzy vs. crisp axiomatic design approach". International Journal of Production Economics, 95 (3), 415–424.
Kusiak, A. (1987). "Artificial intelligence and operations research in flexible manufacturing systems". INFOR, 25 (1), 2-12.
Leung, L., Maheshwari, S., & Miller, W. (1993). "Concurrent part assignment and tool allocation in FMS with material handling considerations". International Journal of Production Research, 31 (1), 117–138.
Mileham, A., Bucknell, K., & ttunt, L. (1987). "An expertsystem approach to machine tool selection". Third Natl. Conf. on Production Research (pp. 112-116). London: Advances in Manufacturing Technology.
Reddy, C., Chetty, O., & Chaudhuri, D. (1992). A Petri net based approach for analyzing tool management issues in FMS. International Journal of Production Research, 30 (6), 2027–2039.
Sarin, S., & Chen, C. (1987). The machine loading and tool allocation problem in a flexible manufacturing system. International Journal of Production Research, 25 (7), 1081–1094.
Stecke, K. (1983). "Formulation and solution of nonlinear integer production planning problem for flexible manufacturing system". International Journal of Managment Science, 29 (3), 273–288.
Subramaniam, V., Ramesh, G., Hong, T., & Wong, Y. (2000). "Machine selection rules in a dynamic job shop". Internatinal Journal of Advanced Manufacturing Technology, 16 (12), 902–908.
Suh, N. (1990). The Principles of Design. New York: Oxford University Press.
Suh, N. P. (2001). Axiomatic design; advanced applications". New York : Oxford.
Sujono, S., & Lashkari, R. (2007). "A multi-objective model of operation allocation and material handling system selection in FMS design". International Journal of Production Economics, 105 (1), 116–133.
Tabucanon, M., Batanov, D., & Verma, D. (1994). "Decision support system for multicriteria machine selection for flexible manufacturing systems". Computers in Industr, 25 (2), 131-143.
Tansel, Y. (2012). "An exper imental design approach using TOPSIS method for the selection of computer- integrated manufact uring technologies". Robotics and Computer-Integrated Manuf acturing, 28 (2), 245 –256.
Wang, X., Da, Z., Balaji, A., & Jawahir, I. (2002). "Performance -based optimal selection of cutting conditions and cutting tools in multi pass turning operations using genetic algorithms". International Journal of Production Research, 40 (9), 2053 - 2065.
Wang, Y.-M., & Luo, Y. (2010). Integration of correlations with standard deviations for determining attribute weights in multiple attribute decision making. Mathematical and Computer Modelling, 51 (1), 1-12.
Yurdakul, M. (2004). "Selection of computer-integrated manufacturing technologies using a combined analytic hierarchy process and goal programming model". Robotics and Computer-Integrated Manufacturing, 20 (4), 329–340.
Zare Mehrjerdi, Y. (2009). "A decision-making model for flexible manufacturing system". Assembly Automation, 29 (1), 32 – 40.
پینوشت
1 Kusiak
2Mileham
3Almutawa
4Konak
5Gerrard
6Duran & Aguilo
7Buyurgan
8Tabucanon
9Yurdakul
10ErtugralKarsak & Kuzgunkaya
11Chan
12Zare Mehrjerdi
13Tansel &Yusuf
14Jha & Jha
15Stecke
16Sarin & Chen
17Leung
18Gutierrez & Sahinidis
19Abou Gamila & Motavalli
20Sujono & Lashkari
21Chou & Hong
22Wang
23Jahromi & Tavakkoli-Moghaddam
24Chan & Swarnkar
25Chtourou
26Haddock & Hartshorn
27Cil
28Delen & Pratt
29Reddy
30Subramaniam
31Alberti & Ciurana
32Axiomatic Design (AD)
33 Correlation Coefficient and Standard Deviation
34Hwang & Yoon
35Simple Additive Weighting, (SAW)
36Leo
37 Independent Axiom
38 Information Axiom
39Functional Requirements
40 Suh
41Information Content
42Kulak, O., Kahraman,
43Kahraman & Cebi
44 Fuzzy Axiomatic Design
45 Celik